توو مرز خواب و بیدارم
گمم آشفته ام زارم
چی می بینم توو آیینه
جوونی خام در سینه
هنوزم شاد و پرلبخند
کشیده خواهشُ در بند
به اوج آرزوش خورشید
دم گرم امید پاشید
یه لحظه فاصله است در کار
منم یا سایه ام این بار
دقیق می شم توو تصویرم
می بینم که چقدر پیرم
کجا این فصل ناآرام
کدوم لحظه شدش همرام
توو خوایم یا که بیدارم
از این تصویر بی زارم
جوان در لحظه ای پیشم
سپید شد پس چرا ریشم؟
زمین چرخید زمان گم شد
قمر د رکارِ کژدُم شد
غبار بنشست و ساکن شد
همین پایان تحکم شد
سراسر خسته و کورم
از ادراک زمان دورم
به دورِ من نگرد امروز
پر از احساسِ مجبورم
در این وادیِ پر تشویش
مثالِ مرده در گورم
چرا عمرِ بشر کوتاه ست؟
چرا زور زمان اولی ست؟
سوالم همچنان برجاست
نجاتی از زمان در ماست ؟!!!
درودتان فرهیخته ی ارجمند زیبا و دلنشین، مداقه ای بر گذر عمر . . . گاه افراط!، و گاه تفریط، تقدیر یا آینده محتوم را تغییر میدهد بدانگونه که تاخیری بس طولانی در موفقیت قرار میدهد، و یا انرا واژگون میکند
تلاش در مسامحه با اضداد، نه بدان معنی که قوای شر به انحای گوناگون اسیبرسان باشند بلکه به معنی عبور و نادیده گرفتن ژاژخواریها زیبنده ترست.. هر فردی در زندگی، امالی دارد، ارزویی دارد، شاید آرزوهای ابنای گونگون بشر در قیاس سطوح بسیار متفاوت باشند، ولی اعتقاد هر فردی به نوبه ی خود قابل احترام است .. تجربه پیشینیان ثابت نموده، زمان، یکی از بهامندترین اختیارات موجودات زنده است حال برخی مایلند بر ارزویی پوچ با لولی بسیار پایین معتقد باشند، برخی دیگر برای روزهای پس از مرگ اندوخته های زیبا و ارزنده ای دارند و در زندگی هم سربلند هستند، دشمنی انسانی در ذات بشر نیست و اکتسابی است یا پیرو تنازع بقا ، جدال با نیروهای مخالف بسیار ضعیف و غیرقابل قیاس از ابهت فرد میکاهد پوزش از اطاله ی کلام علارغم اشاره به محدود کردن عرایضم از اتاق فرمان از اشنایی با کلک ارجمند جنابتان مسرورم بهین روز و دیرزی با احترام
سرکار خانم طالب زاده ، بسیار تشکر می کنم که قلم وزینتان را مصروف پست بنده کردید . همانطور که می فرمایید بحث آمال بشر وقتی از دالان خواسته های توامان دیگران می گذرد ناملایمات بسیاری ببار می آورد و البته که حقیقت خود شیفته انسانی به شدت این کنش ها هم دامن می زند . خدا را شکر که هنوز نقطه مرگ بعنوان پایان زندگی دنیوی وجود دارد وگرنه که مشخص نبود اوج خواسته های انسان او را به ایجاد چه ناملایماتی متمایل می کرد. بنده هم از آشنایی با ادبیات و قلم شما خشنودم . سلامت و پویا باشید
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست . استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
جالب و زیباست
البته پیری هم برای خودش عالمی دارد