سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری


عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 28 ارديبهشت 1404
  • روز بزرگداشت حكيم عمر خيام
22 ذو القعدة 1446
    Sunday 18 May 2025
    • روز جهاني موزه و ميراث فرهنگي

    حمایت از شعرناب

    شعرناب

    با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

    امام علی ع :خودپسندی سر آغاز کم خردی است.

    يکشنبه ۲۸ ارديبهشت

    معنای واژه مَرد

    شعری از

    مرصاد رسولی(آسف)

     از دفتر در بند معشوق نوع شعر دوبیتی
    ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۸ مهر ۱۴۰۳ ۲۲:۰۱ شماره ثبت ۱۳۳۲۶۲
      بازدید : ۸۵   |    نظرات : ۱
    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه
    در میان شعله بود و سرد شد
    رنج، آنچه زندگی میکرد شد
     
    زخم روی زخم، لبخندی به لب
    درد را معنا که کردم، مَرد شد
    ۲
    اشتراک گذاری این شعر
    ۲ شاعر این شعر را خوانده اند

    مرصاد رسولی(آسف)

     ،

    عباسعلی استکی(چشمه)

    نقدها و نظرات
    عباسعلی استکی(چشمه)
    عباسعلی استکی(چشمه)
    دوشنبه ۳۰ مهر ۱۴۰۳ ۱۵:۰۷
    درود بزرگوار
    دو تا بیت بسیار زیبا و پر معنی است خندانک
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.

    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    طاهره حسین زاده (کوهواره) طاهره حسین زاده (کوهواره)
    ۳ ساعت پیش     آرمین اسدزاد (الف) آرمین اسدزاد (الف)
    ۸ ساعت پیش     جمیله عجم(بانوی واژه ها) جمیله عجم(بانوی واژه ها)
    دیروز     محمدرضا آزادبخت محمدرضا آزادبخت
    ۳ روز پیش     آرمین اسدزاد (الف) آرمین اسدزاد (الف)
    ۳ روز پیش     شاهزاده خانوم شاهزاده خانوم
    ۴ روز پیش     محمد رضا خوشرو (مریخ) محمد رضا خوشرو (مریخ)
    ۴ روز پیش

    نظرات

    مشاعره

    سید مرتضی سیدی

    من و تو رهگذر کوچه ی عشقیم ااا و همین بس که تو را دوست بدارم ااا من کنار تو نشستم ااا که تو بر عشق بنازی
    شاهزاده خانوم

    بین جان من و پیراهن من فرقی نیست ااا هر یکی را که برایت بِکَنَم می میرم
    میر حسین سعیدی

    در گوش من چرخی زد و افسانه گفت او بی حساب ااا افسانه های نیک وبد شیرین تر از باغ شراب
    سید مرتضی سیدی

    تو از بلندی ایوان به باغ می نگری ااا درخت ها و چمن ها و شمعدانی ها ااا به آن ترنم شیرین به آن تبسم مهر ااا به آن نگاه پر از آفتاب می نگرند ااا تمام گنجشکان ااا که درنبودن تو ااا مرا به باد ملامت گرفته اند ااا ترا به نام صدا می کنند
    شاهزاده خانوم

    نیکی و بدی که در نهاد بشر است ااا شادی و غمی که در قضا و قدر است ااا با چرخ مکن حواله کاندر ره عقل ااا چرخ از تو هزار بار بیچاره تر است

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    1