طلوع کن
از حصار پرچین انتظار
و بشکن دیوار فاصله را در این شهر پریشان .
گل خورشید بر قله های زمستان را
به دستان بهار بسپار
تا جاری کوچه های آبی دریا شوند .
موسیقی چشمه هارا
در نفس های گل پیچک
وشمیم یاس ورنگ رنگ رنگین کمان ؛
به نگاه سبز باور برسان .
می خواهم زیبا ببینمت ؛
حتی یک ثانیه در بهشت ...
نرگس مست را در چلچراغ ماه
به ملاقات آیه های عشق ببر
و ثانیه های کسل در قمار اشک را
به سلامی ، با لحظه دیدار آشنا کن .
شعر موزون و شور غزل در عطر خدا را
سجاده باد و باران کن ...
گیسوی هنر را در طراوت شبنم
به پیچک پیراهن لیلی
وصل کن به نفس های گل سرخ ...
ای عرصه جاوید در انتظار بهار؛
عصاره حسرت را به موجهای دیوانگی بسپار...
از نردبان چنار بالا بیا
ودر ییلاق چشم های لیلی
تعبیر خوابت را ببین ...
آتشکده چشمانت
در فواره های رقصان نگاهت
نوید هفته های بی پایان
و ارمغان سبز بودن ؛
به تماشای تو و لیلی
ترانه تمنا را
فریاد می زند...
قلم و صدا بانو لیلی احمدی ❤️🎙✍
هفتم مهرماه ۱۴۰۳
ساعت ۱۲ شب