جمعه ۲ آذر
|
آخرین اشعار ناب احمد صیفوری
|
تو حالت خوبه اما من، شبیه ابر بیبارون
مث اون ماهی تشنه، که جون میده لب کارون
شبیه جنس نایابم، که واسه تو فراونه
نمیگی اما خوشحالی، که اسم دیگری روته
با اینکه سخت دلتنگم، ولی با تو هماهنگم
تو فکر زندگیتیو، منم با مرگ میجنگم
تن تبدارم و بیتو، با اشکم شستشو دادم
توو هذیونام به این فکرم، الان دست کی توو موته؟
خشاب قرص و رگباری، تووی جونم هدر میدم
درختی خشک و بیبارم، که با شعله ثمر میدم!
تو تنها دلخوشیم بودی، داری از دست من میری
هنوزم اوج خوشبختیم، نوازشهای گیسوته
ولی حالا بدون تو، دلم انبار باروته
فقط محتاج یک شعله، تو بندر گاه بیروته
ولی بازم امیدم رو، به عشق تو نمیبازم
یه دونه دلخوشی مونده، که اونم فال تاروته
#احمدصیفوری
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
درود برشما
ترانه ی زیبایی بود