شنبه ۳۱ شهريور
|
آخرین اشعار ناب سمیرا عاشوری
|
دستهای پدر،
چون دو بال پرواز،
در آغوش زمین،
مینویسند سرنوشت
با خطوطی از عشق و امید،
به رنگ خوابهای شبانهی کودکی.
دستهایی که
سختیهای زندگی را
چون سنگریزههای کوچک
در جویبار زندگی
به آرامی میچینند،
و در هر چرخش،
قصهای از ایستادگی را
به یادگار میگذارند.
دستهای پدر،
پناهی از گرما
در سرمای بیرحم دنیا،
نوازشگر رویاها
و قهرمان شبهای بیخواب.
دستهایی که
با هر گام،
آینده را میسازند،
و در دل هر زخم،
پرچم عشق را
به اهتزاز درمیآورند.
🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️♥️🏵️♥️🏵️♥️🏵️♥️🏵️♥️🏵️♥️🏵️♥️🏵️♥️🏵️♥️🏵️♥️🏵️🏵️♥️🏵️♥️🏵️♥️🏵️♥️🏵️♥️🏵️🏵️♥️🏵️♥️🏵️♥️🏵️♥️🏵️🏵️♥️🏵️♥️🏵️🏵️♥️🏵️♥️🏵️♥️🏵️🏵️♥️🏵️♥️🏵️♥️🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️💖💖💖💖💖💖💖💖💖🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🪻🪻🪻🪻💖🪻💖💝💖🪻💖💖🪻💖💖💝💖🪻🏵️🏵️🏵️
|
|
۱ شاعر این شعر را خوانده اند
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.