چهارشنبه ۲۲ اسفند
لگدمال شعری از حمید شیخی
از دفتر کما نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۰ شهريور ۱۴۰۳ ۰۴:۰۸ شماره ثبت ۱۳۲۲۹۵
بازدید : ۱۲۳ | نظرات : ۲۲
|
آخرین اشعار ناب حمید شیخی
|
به ظالم میدهی قدرت مساکین را لگدمالی
بگو از رازِ این حکمت چرا هر دم در این حالی
خدایی تو خدایی کن چرا درمانده از خویشی
خدای دیگری شاید که جایش این زمان خالی
نه طوفانی دگر آری نه خار از گل که برچینی
تو خود بنیان گرِ شری زِ مکر خلق می نالی!
برایت فصلها گویم چنان است و چنین هم شد
نه در گشت و گزاری خوش در این اسرارِ پوشالی
چه پیش آمد که میش آمد سگانِ گله را دک کرد
که گرگان آمدند بهرِ عذاب و جشن و خوشحالی
دلیلِ کفر و ویرانی ، حرام و خود زنی احسنت
تو هم ای بی نشان تخمی دگر از میوه ی کالی
|
|
نقدها و نظرات
|
درود فراوان بر شما بانوی گرامی | |
|
درود استاد گرامی | |
|
قربانت محمد جان ، دهنم سرویس شده | |
|
ممنون از نظرتون ، فرمایش شما را به گوش جان می پذیرم. موفق باشید استاد | |
|
درود بر جناب جاویدان عزیز | |
|
حتما محمد جان | |
|
درود بر جناب آزادبخت عزیز | |
|
درست میفرمایید استاد | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
سلام و درود
شطحنویسی یا به قولی مناجات گِله آمیزانهی استدلالی با یگانه پروردگار ، همواره در آثار اندیشمندان و شاعران برجسته بوده است . شما هم خوب و خلوصاندیش می نویسید . سلامت و دلشاد باشید . امیدوارم حکمت های الهی را با پاسخ صدای خودش بیابید به آسودگی و خرسندی الهی آمین