شنبه ۶ ارديبهشت
قلطگاه شعری از حمید شیخی
از دفتر کما نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ ۲ هفته پیش شماره ثبت ۱۳۶۷۸۰
بازدید : ۵۳ | نظرات : ۲
|
آخرین اشعار ناب حمید شیخی
|
گرنمیخواهی نده نان ات بیات و شور باد
مثل بنایی که بی سیمان و هم بی ماله بود
یک نفر را باعث فقر و گرانیها بکن
ما که میدانیم مادر در نقاب خاله بود
خود که میبری و میدوزی و حمال گناه
بیخبر ماییم و فریادی که آه و ناله بود
علم روزی این جنایت را هویدا میکند
قدرت ظالم ولی ای کاش در یک هاله بود
یا کریم ات زهر می پاشد به ظرف بی غذا
ذکر رحمان و رحیم ات آلت قتاله بود
خادم شیطان اگر بودم خوراکم چرب بود
مستی ام با یک شراب کهنه ی صدساله بود
مرگ پایانی برای نفرت از قلب تو نیست
چرخش ایمان شتابان تر ز رقص باله بود
میرسم بر غربت آنی که میخواندش بهشت
در قلطگاهی که حرف چاه بعد ازچاله بود
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و مبین مشکلات جامعه بود