سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 24 شهريور 1403
    11 ربيع الأول 1446
      Saturday 14 Sep 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۲۴ شهريور

        دخمه

        شعری از

        حسین امامی (حسام )

        از دفتر زهر تر از قند نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ ۲ هفته پیش شماره ثبت ۱۳۲۲۵۸
          بازدید : ۹۸   |    نظرات : ۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر حسین امامی (حسام )
        آخرین اشعار ناب حسین امامی (حسام )

        ساقی قدحی ده که دگر جان به لب آمد
        مدهوشم از این حال که صبحم به شب آمد
         
        حالم چو نسیمی است که هنگامه وصلت
        چون برگ خزان دید، ز حالش ادب آمد
         
        باری چه طریقی است چه عهدی است که بستی؟
        در صحنه سودا به یادت رکب آمد؟
         
        عمرم همه یکسر به قمار رخ و لعلش
        بگذشت و در آخر دم بختم رطب آمد
         
        از گرمی رویش قدحی قسمت ما شد
        در جرئه اول همه جانم به تب آمد
         
        خورشید حسام، در پی این دخمه نباشد
        این دخمه شکستم که ز صوتش طرب آمد
        ۳
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۱۰ شهريور ۱۴۰۳ ۰۰:۱۰
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و دلنشین بود
        مزین به نقد نافذ جناب صادقی عزیز خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۱۰ شهريور ۱۴۰۳ ۱۰:۵۹
        درود شاعر عزیز
        شاعر «باغ لال» از دنیا رفت/ محمدعلی بهمنی شاعری که به ایجاد خلاقیت در حوزه غزل همت کرد
        امید که خلد آشیان باشد
        برای شادی روحش فاتحه و صلوات خندانک خندانک خندانک
        مسعود مدهوش( یامور)
        ۲ هفته پیش
        درود بیکران به شاعر ارجمند جناب حسام🤞
        شعری زیبا و بر امده از اندیشه ی خاص و خالص شما را خواندم ،لذت بخش و گیرا🌹☄️🎉🌟🕊️🥂🌲☘️🪴

        مانا بمانید و سلامت🖐️🪴☘️🌲🥂
        حسین امامی (حسام )
        سپاس از حضور شما دکتر مدهوش گرانقدر خندانک خندانک خندانک
        به مهر خواندین🌺🌺🌺🌺
        ارسال پاسخ
        محمد شریف صادقی
        ۲ هفته پیش
        درود بر شما. غزلی زیبا و احساسی ست اما جسارتا نکاتی را عرض میکنم که ممکن است کمک کننده باشد:
        (۱) جرعه درست است نه جرئه.
        (۲) در صحنه سودا به یادت رکب آمد؟ این مصراع اشکال وزنی خفیفی دارد؛ بین «سودا» و «به» جای یک هجای کوتاه خالیست. اگر مثلا بگوییم «صحنهٔ سودات» درست میشود.
        (۳) مصراع «خورشید حسام، در پی این دخمه نباشد» در آخر کلمه حسام هجا کشیده است حال آنکه در آن جا در شعر باید هجای بلند بیاید. برای این کار کافیست «در پی» را به «از پی» تبدیل کنیم کنیم تا حسام در از ادغام شود (ح سا مز...) و اینطور وزن درست میشود.
        (۴)در وزن های ضربی آوردن هجاهای کشیده ۴ حرفی (مثل ایست، نیست، ماست ،...) در میانه مصراع آن هم دو بار بدون آوردن حروفی مثل (و، از، ...) که آن ها را روان تر کند عملا موسیقی شعر را فلج می کند حتی اگر عروض درست باشد:
        باری چه طری«قیست» چه عه«دیست» که بستی؟
        انگار ضرب وزن مصراع را می خورد. حالا اگر بگویید:
        باری چه طریقست و چه عهدیست که بستی
        یعنی تبدیل طریقیست به «طریقست و» بسیار شعر را روان می کند. روان بودن شعر عروضی، نیمایی و حتی سپید ستون اول خوب بودن یک شعر است. آرایه های ادبی و صور خیال و واج آرایی و... در اولویت بعدی هستند.
        (۵) در شعر تعابیر بهتر است واضح باشند مگر اینکه شاعر بخواهد تصاویری تو در تو یا سورئال و متناقض خلق کند.
        حالم چو نسیمی است که هنگامه وصلت
        چون برگ خزان دید، ز حالش ادب آمد
        مشکل این است که «ز حالش ادب آمد» اصلا تعبیر جالبی نیست و لو قدما هم استفاده کرده باشند در این سیاق اصلا خوب ننشسته. مقصود شما را میفهمم. شما میخواهید بگویید فروتنی نشان داد اما ادب آمد...بیان جالبی نیست. اصلا قافیه « َ ب» با ردیف «آمد» خیلی کم سازگار است مگر اینکه شاعر بسیار ماهر باشد و بتواند از چنین تنگنایی موفق لیرون بیاید.
        (۶) تناسب مضامین مهم است:
        عمرم همه یکسر به قمار رخ و لعلش
        بگذشت و در آخر دم بختم رطب آمد
        الان بین «قمار و بخت» «لب و لعل» و «رطب» چه تناسبی هست؟ بیچاره «خرمای رطب» بدبخت! احتمالا اشاره شما به رنگ سیاه رطب است اما بیان ابدا واضح نیست. مثلا اگر میگفتید «اقبال، سیه چون رطب آمد» خواننده یک مقدار بیشتر ارتباط میگرفت.
        همین عدم تناسب در بیت آخر هم هست: ارتباط بین «شکستن دخمه» «خورشید» و «صوت طرب » چیست؟ بله ممکن است بگویید زدم دخمه ای را خراب کردم به بجای رم رم رم صدای دیش داش دی داش داش (شوخی😁) از او آمد. اما باز می گویم: بیان واضح نیست.
        (۸) تخلص شما حسام است. حسام به معنی شمشیر است. از این مسئله می توانید برای ایجاد «ایهام در تخلص» استفاده کنید
        (۹) حتما جوششی شعر بگویید و در تکمیل شعرتان عجله نکنید.
        ببخشید بابت پر گویی بنده. من تک بیت های شما را خوانده ام و میدانم با استعداد هستید اما باید دقت بیشتری به خرج دهید.
        آرمان طاهری
        ۲ هفته پیش
        درودتان جناب حسام عزیز
        زیبا و دلنشین سروده اید
        رد قلمتان ابدی 🌹🙏🤍
        بهاءالدین داودپور تخلص بامداد
        ۲ هفته پیش
        درودوسپاس ازشماشاعرگرامی بسیار زیبا خندانک خندانک خندانک
        یاسر کریمی
        جمعه ۹ شهريور ۱۴۰۳ ۲۳:۱۰
        درودها بر شما خندانک
        بسیار زیبا و دلنشین خندانک
        موفق باشید خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0