درود و تشکر از بیان ریزبینانه و دقیقتون
در قسمت اول چشم ها رو با تاکید نوشتم ...ک تصویر سازی قهوه الکی نشون بده...دواستکان سفید پر از قهوه تصور کنید ک یک نفر از بالا نگاه میکنه! اینو از چشم هایی وام گرفتم ک صلبیه(کم)اما عنبیه درشت مشکی داره
بیاد ب سفیدی فنجان اشاره میکردم
فشنگ های مشقی رو ما هوایی میزنیم ک فقط ایجاد رعب وحشت کنه...ما قرار فکر و خیال یک نفر بپرونیم ک بتونیم بخوابیم...اما وقتی طرف میدونه ک مشقیه دیگ نمیترسه..دیگ نمیره...دیگ نمیخوابیم
من این شعرو ویرایش کرده بودم چپ گرا نوشته بودم اما ویرایشی اعمال نشده متاسفانه...
توضیح آخر اتفاقا باعث میشه ک شعر دو برداشتی بشه...
برداشت اول :نخوابیده ، خسته کوفته ...اما ته ته دلش خوشحال ک ب یار ، باخته قافیه رو
برداشت دوم:خودش داره این بلا رو سر خودش میاره و کاملا عمدی قرص بیهوده میخوره ...نمیخاد ک بخوابه...
اما قطعا ویرایشش میکنم مطالب جالبی و گفتین ...حتما اعمال میکنم ...
جالب و خواندنیهههه...
و دوستش داشتم
ولی میدونستید اگه ویرایش بزنید و نگاهتونرو شاعرانهتر کنید، جذابتر میشهعع؟...
مثلاً به این ترتیب... البت با اِجزه شما...😎
💥چشمانت ...چشمانت ... (میذاریم بمونه ولی در کل خوشم نمیاد از تکرارش...🙈) الان شما میگی لطف میکنی...😅 منم میگم خواهش میکنم بریم بعدی...🤭
💥چشمانت
دو فنجان سفید پر از ، قهوه اند!
که خواب را از چشمانم به استعمار بردهاند...
(در این سطر اگه «را» حذف بشه چی میشععع؟...🧐 یا مثلاً اگه «چشمانت دو فنجان ِ قهوهاند». بشه چی؟...😬)
💥قرص های خواب، خشاب های پوشالی!
که فشنگ های مشقی شان را..هوایی می زنند!
( یه سوال؟... 🤔 وقتی حرف از مشقی بودن فشنگ میکنیم میخوایم بگیم حتی اگه هوایی زده نشععع کار خودشو بلده یعنی هیچ اثری روی طرف نخواهد داشت... پس بنظرم اینجا یا باید از مشقی بودن فشنگ استفاده کنید یا باید بگید فشنگاش قشنگ واقعنی بود ولی لاکردار این قرص ِ پوشالی خوب بلد نبود استفاده کنه، هوایی زده...🤪 بعد اصلا یه چیز دیگععع قرص همون فشنگععع پس نباید دوباره از فشنگ استفاده کنیم...🧐😬 یا میشعع استفاده کرد؟...🧐) حالا...😎
در کل میشد موجزتر هم نوشت که تصویری هم توش باشععع...
مثلاً...
و خشاب ِ دلتنگیت
قرصهای خواب را
هوایی میزنند...
برای فشنگ مشقی خودتون یه مثال برام بزنید...😁🥴
💥از خائن سمت ِ چپ سینه ام شنیده ام که:
(سمت و سینه حذف بشعع، اتفاقی میافته؟ یا سمت چپ بشه جناح چپ؟...🤔 وقتی سینهرو حذف میکنیم یعنی اشاره مستقیم به قلب رو از بین میبریم و مخاطب با خوندن سطر بعدش با کمی تامل درمییابههه که عععع منظورش از جناح چپ قلب بود که خودشووو یه دل نه صد دل به طرف باخته و مزغوووو از کار انداختههه🥴...)
از خائن جناح چپ شنیدهام که؛
پایتخت سقوط کرده است...
و در اینجا شعرمون تمام و کمال بسته میشه... و دیگععع نیازی به توضیحات پایینی نبود👇.
حالا بگذریم که یهووو از اتاق خواب میره پاگرد خونه...😜 شاید بنده خدا تشنهش شده بود میخواست بره یه چیکه آب بخوره... الله اعلم...🤫
(هیچ انقلابی بدون رهبر نبوده است،
این را در پاگرد خانه می گفت و زیر لب میخندید)
(حسام رجبی)
لازمه بگممم که اینا صرفا نظر شخصی هستش و ممکنه اشتب باشععع؟...🤔
در هرحال جسارت مارو به مهربانی شغلتان ببخشید...😎
همواره بنویسید تا ما نیز نظرات بلندبالای خود را گاهی به رنگ سبز درج کنیم تا از اشتباهاتمان آگاه شویم...🤪
روز پر خیر و برکتی داشته باشید