اِشغال شده

آفرین... زیباست و عمیق...
و طن رو جدا هم می‌نوشتی شاید بد نبود... علاوه بر بولد بودنش...

بداهه‌ی اگزوپری‌تونم قشنگ بود... سی‌پاس
درود بر شما
روزتون بخیر

درود. خیلی جالبه. دقیقا همینه که از قدیم گفتن خوانش معیار شعره نه نوشتار. چون وطن رو به شکل و تَن... میشه خوند. به نظرم اگر بشه فعل «اشغال شدن» و «وطن» رو حتی بهتر مدیریت کرد خیلی بهتر هم میشه. یه مثال بد و نپخته به ذهنم رسید الان😂 مینویسم:
تو پشت گوشی با او می‌خندیدی...
و گوشی از اغتشاش (یا از تشویش...یا...از شورشی)
اشغال می‌شد
الان اینجا «پشت گوشی» ایهام داره (پشت موبایل...یا در گوشی و مخفیانه). «گوشی» مصراع دوم هم ایهام داره (گوشی موبایل یا ...یک گوش). و اشغال شدن هم واضحا ایهام پیدا میکنه. این از تکنیکای امثال شاملوه. اینی که الان گفتم بداهست ممکنه بهترش بشه کرد حتی.
شاید جالب باشه برات. شاملو حتی با «گر» هم در شعراش ایهام ایجاد میکنه (اگر، یا... بیماری گری).

درودها جناب رجبی
زنده باشید به مهر

درود استاد گرانقدر

درود
زیبا و دلنشین و پر معنا
سروده اید
⚘🌺❤
رقص قلمتان ابدی

درود سپاس

جالب در خوانش و معنادار درود

درود از حسن نظر شما