يکشنبه ۱۱ آذر
قطار شعری از حسام رجبی
از دفتر شعرناب نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۶ مرداد ۱۴۰۳ ۱۲:۵۱ شماره ثبت ۱۳۱۹۸۶
بازدید : ۱۸۴ | نظرات : ۱۷
|
آخرین اشعار ناب حسام رجبی
|
قطاری که دارد می رود...
بلیط هایش را از چند ماه قبل، به حراج گذاشته است!
و تو احمقانه !!!
دنبال آخرین واگن می دوی!؟
بوق قطار گاهی مفید ترین آلودگی دنیاست!
زیرا کسی را از خواب می پراند...
که سال ها خودش را به خواب زده است!!!
او با ۲۰۶واگن از تو فرار می کند!...
تو با ۲۰۶ استخوان ،
خودت را، روی ریل جا می گذاری!
فقط دکتر کشیک شب،فهمیده بود...
از میان این همه شکستگی!
شکستگی استخوان جناغ ات
قدیمی تر است!
(حسام رجبی )
حاشیه:
*هر انسانی با ۳۰۰استخوان ب دنیا میاد و حدودا با ۲۰۶استخوان ب سن بلوغ میرسه(ب مرور زمان ادغام میشن )
**موقع احیا (cpr) استخوان جناغ ماساژ داده میشه
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام مرسی از نگاهتون🥰 دارد ب خاطر اون سوالی که راوی میپرسه می دوی؟ دنبال قطار می دونه ک شاید امید داشته باشه اون کسی که داخل قطار داره میره ...منصرف شده سپاس از نقد قشنگتون | |
|
درود استاد گرامی....زیبا | |
|
درود همشهری ...عزیز | |
|
سپاس از حسن نظرتون استاد گرامی | |
|
درود و سلام بر شما ...تشکر از نظرتون | |
|
درود سپاس از نگاه تون | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
پایانبندی خوب بود...
ولی بنظرم بند اول نیاز به بازنگری داره...
دارد اضافهست...
قطاری که میرود... بهتر نیست؟🤔
بعد یه چیزی... یع کسی که دنبال قطار میدوه، یا بلیط نداره و میخواد دزدکی سوار قطار بشععع یا بلیط داره و دیر رسیده...
در هر دو حالت این فرد در نهایت آگاهی دنبال قطار میدوه و احمق نیست...
ولی حماقتش در این میتونه باشععع که شاید به قطار نرسه و کاری بس بیهوده انجام میده...
و همین حس پوچی ۲۰۶ استخونشووو به فنا میده استخون جناغشم که قبلاً یکی دیگععع با بی احساسیش شکسته بود
این بود انشای من
درود بر شما
بسیار زیباست
روزگارتان نیکووو