يکشنبه ۴ آذر
وَهم شعری از حسین گودرزی تشنه
از دفتر شعرناب نوع شعر نیمائی
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۳ ۱۸:۰۲ شماره ثبت ۱۳۱۷۶۶
بازدید : ۴۷ | نظرات : ۵
|
دفاتر شعر حسین گودرزی تشنه
آخرین اشعار ناب حسین گودرزی تشنه
|
هر شبم وَهم و خیالت به دلم هست که هست
به امیدی به دل خواب که خواب
کند آرام دو چشمان پر از شوق مرا
به نوید دیدار
دلخوش و مسرورم
بهتماشای تو در خلسه همیشه هستم
وَهم و اوهام مُداوم دارم
ای ربایش گر هر لحظه و دم
دم و هر لحظه تویی در عمقم
منتمامم به تماشای تو جان
عمق جانم تو شدی
شدم آغشته به شیدایی و شور
زتو آشفته شدم در تب شوق و خواهش
شعف و شیفتگی از تو به جان جاری شد
واژگان شعرم
تَر به سودای نگه در لحظه
در تو حیران تماشا و تمنا هستم
به نیاز و خواهش
من به وابستگی چشمانت
چشم بر هم زنم و بگشایم
صبح و شام و سحری
از طلوعجز تومگر چیزی هست
در پس ذهن خرابم ای جان
من وجان
از همان روز نخست
در خراب نگهت
به خماری ابد وادادیم
و به تسلیم تمام
تانهایت به جنون
جرممن این که تو را
به خودم ره دادم
ره زن جان و دلم.....روح و روانم ای جان...
ای سرآغاز.....نهایت.....ای عشق......
فوران کن به تمام
که تمنای فروان دارم
که مداومباشی
که خمار نگهت
آنقدر حیران است
که خود واژه حیران شده در حیرت و مَسخ
آنقدر حیران است
که نخواهد یک آن
بی تو و یاد تو جان
دم به جانش باشد
اصلا ای جانجهان...
آن بی تو بهچه کارش آید
جان....سر آغاز.....طلوع....
حضرت نوش.....
نباشی به خود حضرت عشق
مرگ دل آن روز است
تو فقط باش و بتاب
صبح و شام و سحرم
به تو معنا بشود
تو فقط باش و بتاب
حضرت نوش...
شراب ازلی.....
ای اهورایی جان.....
جانجان.....
جانجهان.....
دوستت می دارم
دوستت می دارم
دوستت می دارم
#حسین گودرزی""تشنه""
۱۴۰۲/۰۶/۱۵
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
زیباست
لذت بردم