سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        دوباره دیدمت در خواب

        شعری از

        افسانه احمدی ( پونه )

        از دفتر آرامش درون نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۳ ۲۲:۰۷ شماره ثبت ۱۳۱۴۱۸
          بازدید : ۱۲۱   |    نظرات : ۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر افسانه احمدی ( پونه )

        دوباره دیدمت در خوابم از جان گریه می کردم
        سلامت کردم ای عشقِ گریزان ،  گریه می کردم


        سرم سرگرم صحبت با تو شد هر چند نشنیدی
        به ظاهر خنده بر لب بود ، پنهان گریه می کردم


        صدای رعد و برق از من گرفت این خواب آشفته
        به روی بالش و موی پریشان گریه می کردم


        به تندی روی شیشه آسمان زد خشم و رگبارش
        میان رختخواب و باد و طوفان گریه می کردم
         

        بغل کردم خیالت را ، شکستم از میان اما ؛
        به چشمانی پر از بغض و هراسان گریه می کردم


        نمی دانم کجا رفتی ، چه شد رفتی ، چرا رفتی؟
        ندیدی چون اسیری کنج زندان  گریه می کردم
         

        من اینجا بی صدایت در سکوتی تلخ می مردم
        به هق هق گوشه ای از شهر تهران گریه می کردم


        خیالت پنجه میزد بر گلویم مثلِ داروغه !
        به یادت با تن خیسِ خیابان گریه می کردم


        صدای شرشرِ باران برای دیگران زیبا ؛
        برای من جگر شد زیرِ دندان ، گریه می کردم


        در و همسایه را دیدم به شوق بارشِ باران ؛
        به رقص و پایکوبی ، من فراوان گریه می کردم


        دو دستم را به زانویم گرفتم با خودم گفتم :
        چه زود از هم گسستی عهد و پیمان گریه می کردم


        دلم در لا به لای خاطراتت بارها جان داد !
        چه شبهایی که تنها زیر باران گریه می کردم


        گرفتی آتش عشقت از این دل  جای آن دادی ؛
        به قلبم سردیِ فصل زمستان ، گریه می کردم


        میانِ دست هایم مانده عطرِ ناب یک "پونه"
        نماندی و کشیدی پا ز دامان گریه می کردم
         
        افسانه_احمدی_پونه
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۳ مرداد ۱۴۰۳ ۱۱:۴۰
        بسیار زیبا و پر احساس بود خندانک
        سیده نسترن طالب زاده
        چهارشنبه ۳ مرداد ۱۴۰۳ ۱۱:۰۱
        درودتان استادبانوی جان
        ادیب گرانقدز
        زیبا
        زیبا
        زیبا
        خندانک
        محمدرضا آزادبخت
        چهارشنبه ۳ مرداد ۱۴۰۳ ۱۱:۰۵
        درود بانو زیبا وعالی
        محمد شریف صادقی
        چهارشنبه ۳ مرداد ۱۴۰۳ ۱۱:۱۸
        درود. زیبا👌👌👌
        مریم عادلی
        چهارشنبه ۳ مرداد ۱۴۰۳ ۱۱:۴۷
        درود
        بسیار زیبا خندانک خندانک خندانک
        قربانعلی فتحی  (تختی)
        چهارشنبه ۳ مرداد ۱۴۰۳ ۱۲:۰۱
        درود برشما شاعر گرامی

        واقعا عالی بود
        خندانک

        موفق باشید خندانک

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمد باقر انصاری دزفولی
        چهارشنبه ۳ مرداد ۱۴۰۳ ۱۸:۵۳
        زیبا
        دلنشین
        قلمتون سبز
        پایدارواستوارباشید
        خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        9