بسم الله الرحمن الرحیم
تَهِ دالانِ بی قراری ها
واژه سمتِ جناس خَم میشد
در سراشیبِ باورِ بی مغز
از لباسِ مداد کَم می شد
گریه ها در مدارِ رسوایی
پایِ زِهدانِ چشم آویزان
نوبتِ زایمانِ پی در پی
زیر ساطورِ حضرتِ هَذیان
فالِ من قهوه ای ترین لحظه
توی فنجانِ چای لَم داده
زیرْ شلوارِ راه راه دُعا
سَرِ امَّن یُجیب نَم داده
دستِ هر "رودخانه ی مرموز"
باز پُل زد به سمتِ افکارم
روی کاغذْ جنینِ حوصله ام
سَربریده دهانِ خودکارم
تو که رفتی تمام من درد و
تو که رفتی حواسِ من سرد و
عرق و واق واق و تب لرزه
تو که رفتی جنابِ نامرد و
کودکِ دوره گرد بیمارم
مثل برجام بینوای ظریف
دور میدان نفت جان می داد
با دوجین استخوان تُرد و نحیف
زندگی را بهانه میگیرم
لای دندانِ تاس میمیرم
حکمِ دل را ورق ورق رو کن
از قمارِ بهانه ها سیرم
خسته ام از تَبِ دموکراسی
لبِ کارونِ بعدِ آغاسی
سمتِ ناموسِ عَنکبوترها
نُطفه ات را چگونه می ماسی؟
مانده بودی به پایِ بعد از این
روی دیوارِ پُر افاده ی چین
دُکمه ی شرق و غرب را بستی
زیرِ پوتینِ سُرخِ استالین
سال هایی که با جنازه ی تو
ماجرایی که با اجازه ی تو
پرچمِ عشق را بغل کرده
آدمِ بی بخارِ تازه ی تو
با دو خط قصّه ی دگردیسی
جسدم را شبانه می لیسی
سَرِ قابیل شرط می بندم
تو علمدارِ نسلِ ابلیسی
گُم شده روی بُرجک تقدیر
کودتایی که از تو سان دیده
اَلفرار از خیالِ چشمانت
مثل دزدی که پاسبان دیده
دود شد بختِ ماضی مطلق
لای دندانه های شعرِ بیات
گاه گاهی میان خاطره ها
یَقرا فاتحه معَ الصلوات
#سید_هادی_محمدی
پی نوشت :
( عنکبوتر) واژه ی ابداعی شاعر برای کسانی که روح عنکبوت در کالبد کبوتر دارند.
(رودخانه ی مرموز) ( Mystic River) فیلمی معمایی درام از کلینت ایستوود، کارگردان آمریکایی است که بر اساس فیلمنامهای از برایان هالگلند و بر اساس داستانی به همین نام از دنیس لهان ساخته شده است
درود برشما استاد عزیز
جناب دکترمحمدی شاعرومنتقد توانمند
هنگ کردم واقعا نمیدونم چی بگم
اینهمه تصویربکر اینهمه ترکیب سازی این دایره ی واژگان قوی این اینهمه آرایه ی ادبی دریک شعر معرکه است
ترکیب علم و هنر و تجربه باهم چه کرده
باموچینم نمیشه اندازه یه مواشکال پیدا کرد لای این شعری که استادانه پختین ....
ماشاالله نمیدونم چی بگم
نتونستم یه بیت روانتخاب کنم هرکدوم برای خودش یک شعربود
عالی عالی عالی
قلم توانمندتان توانمندترباد