( پایان زندگی )

بانام ویادخدا
ودرودبرشما بانوالهه ی عزیزم
بانوی پرتوان ناب که ازنزدیک شاهدتلاشهایشان برای آموختن وشیوه ی بهترنوشتن بوده ام
والحمدالله که قلمشان روزبه روزروبه پیشرفت است ...
شعر زیباو بااحساسی بود
اما ازآنجایی که میدانم که ازنقد نمی ترسیدوباروی بازمی پذیرید وهمواره ازخودمن بارها درخواست نقد وآموزش داشته اید بااجازه کمی به واکاوی شعرتان پرداختم

🧊🌼اگربخواهیم به عنوان یک شعرسپید به نوشته تان نگاه کنیم بااحساس وصادقانه وزیبا بود اما هنوز جای کاروساخت وپرداخت بیشتری داردتایک شعرسپیدویکدست شود
اگربادقت توجه کنیم می بینیم که وقتی مخاطب باشعرهمراه میشود حس می کندیک داستان ویاخاطره ازروز مرگ کسی رامی خواند ونوشته حالت داستان گونه وروایی دارد وازشعرسپیدکمی دورشده
🌼عاطفه وعنصرخیال درشعرشما قوی است اما
می توانستید کمی بیشتر تصویرسازی داشته باشید وموجزترش کنیدتا مخاطب لذت بیشتری ازخواندنش ببرد
🌼شعرتان تصویردارداما این تصاویرتکراری وبه قولی دستمالی شده اندوخیلی استفاده شده اند
به همین تصاویرهم می توانستید شاخ وبال بیشتری بدهید مثلا کلاغها برشاخه های عریان قشنگه اما تصویریه که بارها استفاده شد سعی کنید چیز تازه تری خلق کنید ...
🌼ایجازدرشعرسپیدازواجباته خیلی توضیح نبایددادهمه چیزرا بایدبگذاریم خودمخاطب هم کمی کندوکاش وجستجوکندتا درخلال این اندیشه وکندوکاش ذهنی لذت ادبی فراوانی نصیبش می شود
🧊ونکته ی دیگرهم آوردن بیش ازحدچندکلمه دریک شعرکوتاه درست نیست ونباید ازکلمات تکراری زیاداستفاده کردکه به زیبایی کلام لطمه بزند...

🌼اگرمن می خواستم این شعرراویرایش کنم
به این صورت بود:

ناقوس مرگ به صدا در آمد
باد
برگ ها را بی رحمانه
ازآغوش درختان جدامی کرد
ومثل اشک
برگونه ی سرد زمین جاری می شدند!
کلاغ ها
نظاره گر عبور تابوتی غمگین بودند
گل ها
ثانیه های پرپر شدن را
در انتظار نشسته بودند
و دردی بی پایان
در دل ها ریشه می دواند .
وقت خداحافظی شد
تابوت خود را
در دل خاک جا کرد
و خاک بی صبرانه
پیش کش مردم شهر را در بغل گرفت!
دستمالهای چروکیده
می بلعیدند اشک هارا!
رُزها
به آرزویشان رسیدند
و بر خاک آرامگاه عطریاس پاشیدند
همه رفتند
تنهاسکوت بود
که حرف می زد
و گویی زخمی تا ابد
بر پیشانی شهر حک شده بود!

🧊چندقسمت کلا حذف شد،تصویرسازیهابیشترشد
وکلمات اضافی وجملات تکراری حذف شد
چون کلماتی مثل اشک ، غم ، غمگین،سکوت وگلها تکرارشده بودواززیبایی شعرکاسته بود

موفق باشید بانوجانم
ببخشیدکه فضولی کردم کمی شما بالقوه قلم توانمندی داریدومی دانم که بسیارهم تلاش می کنید...