دوشنبه ۲۴ دی
|
دفاتر شعر افسانه احمدی ( پونه )
آخرین اشعار ناب افسانه احمدی ( پونه )
|
بی تـو این دل می شود پـژمـرده و زار و نزار
بـا تـو بـذر عــاشقی گل می دهد در هر بهار
بـی تـو ذره ذره می سـوزم ، نمی سـازد دلم
بـا تـو مثل بـره ای رام است و می گیرد قرار
بی تو رنگ و روی این خانه زمستانِ غم است
با تـو عشق از خانه ی دل می برد گرد و غبـار
بی تـو سـردم سـاکتم میـل سخن نبوَد مـرا
بـا تـو روشـن می شوم گـرم از تبِ تندِ قـرار
بی تو مرغی پر شکسته، سر به روی بال خود
بـا تـو روی ، بــالهـای آرزو هــایـم ســـوار
بی تو در ساغر شراب زندگی بی رنگ و روست
با تو چشم از باده ی مینایی ات مست و خمار
بی تو یک دنیا بغل دلتنگی ام را چاره نیست
با تـو مثـل کـودکی دائـم به آغــوشت دچـار
بی تو حتی جان به جسمم نیست ای آرام جان
بـا تـو بـالا مـی روم هـر پـله را بـا افتخـــار
بی تو حتی در نگاهم رنگ شـادی زنده نیست
با تـو ختمِ نـاخوشی هـا و تمـام است انتظار
بی تو خواب از چشم من دائم فراری میشود
با تو در گهواره خوابم می شود صید و شکار
بی تو باغ "پـونه" زرد و خشک و پاییزان غم
با تـو مانند بهـارم ، پر گل و پُر بـرگ و بـار
افسانه_احمدی_پونه
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و دلنشین بود