كاشف الكرب الكراماتم ...علي
شرحه ،شرحه در حكاياتم...علي
جرعه اي از ساغر چشمت چه شد
مـــــن خماري در خراباتم ...علي
چون شدم نفي از تمام ِممكنــــات
آيتي در حــــدَ ِاثــــــباتم ....علي
طعنه زن ،كمتر بزن هر طعنه اي
دادگاهي از شكاياتـــــــم ....علي
جمــع ِعشاقـــــــت مرا راهي نبود
عـــاشـــقي از آن ولاياتم.....علي
در نــــگاهت مشكلات ،آسان شود
كـــاشف الكرب الكراماتم ....علي
***************************
امشب تمام ِ اين دلم ،غرق عبور است
در انتظار ِقطره اي اشراق ِنور است
امشب براي ديـــــــــــدن ،روي سپيده
بر گونه هاي چشم ِمن شبنم ،وفور است
تـــا رويش ِلبخند ِخورشيد ِنگاهت
هر ثانيه ،چون قرن هاي دور ِدور است
اســــــرار ِشب را از سحر بايد بپر سيد
همســــــايه با خورشيد تابان ِظهور است
امــــــشب كمي تا روشني باقي ِ باقيست
از مهر ِچشمانش شبم گرم از سرور است
در ســـــايه سار ِصبح ِ صحراي دل ِمن
هر خاطري از خاطرش سبز ِ حضور است
با تشكر از ديدگاه هاي شما ونقدهاي سازنده ي شما عزيزانم