سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 9 آذر 1403
  • روز بزرگداشت شيخ مفيد
28 جمادى الأولى 1446
    Friday 29 Nov 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      جمعه ۹ آذر

      آتر و آتشک

      شعری از

      افسانه نجفی

      از دفتر خورشید_خان اسد نوع شعر نثر و انواع آن

      ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۰۰:۰۱ شماره ثبت ۱۲۹۷۲۰
        بازدید : ۲۹۹   |    نظرات : ۳۲

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه

      "افسانه ی آتر و آتشک"
      "ایزد "که از پرستش بی دلیل فرشتگان دلخسته شده بود ؛دست در دامن آتش بُرد و مشتی زغال سرد برداشت و با عشق مشغول آفریدن "آدم"شد..."حضرت آتر"که از این دل‌مشغولی جدید ایزد ،به تنگ آمده بود؛در کارش کنجکاو شد...آدم؛بدستان توانمند ایزد ساخته شد و تمام مهر ایزد را به خودش جلب کرد.آتر که از این رقیب تازه به دوران رسیده به تنگ آمده بود؛به ایزد خاطر نشان کرد که این آفریده،لیاقت چنین عشق و توجهی را ندارد!ایزد که یک دل نه صد دل؛دلباخته ی آدم شده بود،زیر بار نرفت و بیشتر از پیش ؛عاشق آدم شد...آتر ،از سرناچاری و حسادت، پيشنهاد آزمودن آدم را در محضر ایزد،مطرح کرد.ایزد به پاس عشقی که سابقا به آتر داشت؛پيشنهاد را پذیرفت.آتر شرط کرد که اگر آدم ،بازنده شد،برای ابد از "لامکان"رانده شود و اگر آتر بازنده شد برای ابد بنده ی ایزد و آدم باقی بماند.آتر که دورادور آفرینش آدم را نظاره گر بود؛از ایزد درخواست کرد که مشتی" آتش"از لامکان بردارد؛ایزد به او اجازه داد تا هر جور که مایل است به رقابت با آدم بپردازد تا بعد از باختن ،هیچ بهانه ای نداشته باشد!
      آتر ؛پیکره ی "آتشک"را با آتش ساخته و پرداخته کرد و در ظرافت و زیبایی از ایزد سبقت گرفت.آتر ؛سازنده ای قهار بود!هرچه که در پیکره ی آدم از قلم افتاده بود ،به پیکره ی"آتشک"افزون می کرد؛پیکره ای با انحناهای زیبا،صدایی گرم و قدرت باروری!برخلاف پیکر آدم که زمخت بود و تک پرور!
      روز موعود فرا رسید ؛آتر از دست ساخته اش پرده برداری کرد.به اجازه ی ایزد ؛در قالب هر دو آفریده ،نور دمیده شد.آدم یک دل نه صد دل ؛دلباخته ی آتشک شد!ایزد که هم بازی را بدجور باخته بود و هم آدم را؛حسابی کفری شد و آتر را به خاطر تقلب محکوم کرد .آتر که غمگین شده بود از ایزد خواست یک آزمون دیگر راه بیندازند.ایزد پذیرفت.آدم و آتشک به" زمین"تبعید شدند!تا در عالم مکان و زمان؛بین عشق و ایزد،دوباره یکی را انتخاب کنند.ایزد برای نرسیدن آدم و آتشک؛هزاران پیام رسان به دنبالشان روانه کرد تا عشق را زهرمار شان کند و جهنم را در خیال آن دو ؛بر پا کرد...
      کینه؛لباس مذهب بر تن کرد و تمام مردمان جهان را به جان هم انداخت!و ایزدی که یکتا بود بر هر سرزمینی ،آیینی وارد کرد.تا مردمان همیشه با هم بر سر جنگ بمانند و خون هم را بریزند.چند همسری را حلال کرد تا عشق لگدمال شود .و هزار "چرا"و "باید"به جان آدم و آتشک انداخت تا یادشان برود یک زمانی در بی زمانی و لامکان؛دلباخته ی هم بودند و به جز مهر هم،خواهان هیچ چیز دیگر نبودند..‌.
      آتر ،با بدبختی تمام به جنگ هزار مذهب و هزار فتنه پرداخت؛ تا بهشت را در ضمیر آتشک،بیدار نگه دارد...به امید پیروزی نهایی آتر و آتشک...
                                   افسانه نجفی
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      طاهره حسین زاده (کوهواره)
      سه شنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۰۴:۴۶

      سلام بانو

      داستان های خرافاتیِ بی منطق .

      ساخته اذهانِ مغشوش .



      افسانه نجفی
      افسانه نجفی
      سه شنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۰۷:۱۳
      همه چیز رو بهمون گفتن...همه چیز افسانه است
      ارسال پاسخ
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      سه شنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۱۱:۴۸
      خندانک خندانک
      عباسعلی استکی(چشمه)
      سه شنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۲۳:۳۳
      درود بانو
      با عرض پوزش و معذرت
      انشایی کفر آمیز
      اینگونه متون تبلیغاتی که باعث تشویش اذهان میشود
      جایی در شعر ناب ندارد
      بانو بزرگوار لطفا این انشا را حذف نمایید خندانک خندانک
      ساسان نجفی(سراب)
      سه شنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۰۵:۴۹
      سلام و عرض ادب بانوی گرامی..
      حقیقت خلقت زیبای انسان را کاملا اشتباه و غیر واقعی به تصویر کشیده اید..


      افسانه نجفی
      افسانه نجفی
      سه شنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۰۷:۱۷
      اینم مثل بقیه ی افسانه ها؛یه تصور که به ما القا شده...بقول حضرت خیام:اسرار ازل را نه تو دانی و نه من...
      ارسال پاسخ
      ساسان نجفی(سراب)
      ساسان نجفی(سراب)
      سه شنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۱۱:۵۲
      درود مجدد..
      حضرت خیام درست فرمودن چون ذهن محدود و دنیای خاکی ما گنجایش جهان هستی نامحدود خداوند را ندارد و اسرار ازل آنقدر بزرگ و وسیع هست که حتی قدرت اندیشه را از ما سلب می کنه..اما با توجه به اینکه تمام جهان هستی خود نشانه های آشکاری است بر وجود برنامه و هدفی منظم و خاص برای پیدایش تمام کائنات و همچنین خلقت انسان به روشنی و مکرر در آیات مبارک قرآن ذکر شده و این جای هرگونه شک و تردید را از ما گرفته..
      در غیر این صورت سخنان پرودگار توانا (قرآن کریم ) را نادیده گرفته ایم و در کفر و جهل خواهیم ماند..
      خندانک خندانک
      فرامرز عبداله پور
      سه شنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۰۶:۵۱
      درود
      زیبا ودلنشین وپراحساس
      سروده اید
      🙏❤⚘
      رقص قلمتان ابدی
      افسانه نجفی
      افسانه نجفی
      سه شنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۰۷:۱۷
      ممنون
      ارسال پاسخ
      شهرام بذلی
      سه شنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۱۲:۲۸


      تفکر نابتان ستودنیست

      بسیار زیبا
      موفق باشید


      ❤️❤️❤️❤️❤️
      افسانه نجفی
      افسانه نجفی
      سه شنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۱۶:۳۳
      ممنون
      ارسال پاسخ
      علیرضا حاجی پوری باسمنج راوی عشق
      سه شنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۱۳:۲۶
      درود بر شما بانو نجفی بزرگوار 🌺💐🌺
      جالب بود 🌺💐🌺
      افسانه نجفی
      افسانه نجفی
      سه شنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۱۶:۳۳
      ممنون استاد
      ارسال پاسخ
      فرامرز عبداله پور
      سه شنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۱۵:۵۴
      سلام
      بانو نجفی عزیز
      آری. هدف ازخلقت انسان پرستش خداوندمتعال است
      که آفریننده همه هستی است حالا یکی الله صدا میزندیکی ایزد می گوید یکی تانری یکی اله همه اینها انواع راههای رسیدن به خداست وبه محبوب ازلی وخود خدا هم خواسته تا همینطور تاقیامت ادامه یابد برای خدا فرق نمی کند چون احاطه علمی بردرون دلهای تمامی موجودات دارد وثواب و گناهش را هم براساس نیت انسانها میدهد. وبرای من فرق نمی کند که خدا را به چه اسمی صدا میکنی. فقط انتقاد من ازشما این است که تو نوشته ات نوشته ای که
      (آتر ؛پیکره ی "آتشک"را با آتش ساخته و پرداخته کرد و در ظرافت و زیبایی از ایزد سبقت گرفت)
      می خواهم بگم که ایزد که آتر وبقیه مخلوقات مثل آدم وغیره را آفریده یعنی این قدر عاجز است که دودره بازی آتیر را متوجه نشده اینجاست که شما شأن ایزد را پایین آورده وبا مخلوقات دیگرمقایسه کرده اید که مثل بچه هااز این کارهای خاله زنک بازی انجام میدهند .تمامی ادیانهای دنیا برای من محترم هستند تا موقعی که خداوند را در خدایی بودنش مطلق بدانند . وبدانند که خداوند یا ایزد یا تانری مغلوب هیچ کس نمیشود چطور مغلوب کسی شود که تمامی اعمال و رفتار مخلوقاتش درتحت سیطره وامر او صورت می گیرد وازقلم زیبایتان هم تشکر می کنم وتنها ازت خواهشم این است که خدارا به هر اسمی که میخواهی صدا کن ولی قدرت علمی واحاطه مالکی وروزی دهندگی و هزارو یک صفت وتوصیف زیبایی اورا محدود نکنید
      یا حق ایزد یارتان
      افسانه نجفی
      سه شنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۱۶:۳۲
      به نظر من خدا خیلی بالاتر از این حرفهاست که بهشت و جهنمی برای تنبیه آدم ها به پا کنه!و در نهایت بهشت هرکسی خودش خواهد بود و جهنمش هم خودش...و خدا چطور آدم و حوا رو فرستاد به زمین؛تا به شیطان ثابت کنه بعضی انسان ها هستند که ارزش مقام انسانی اونها به پرستش چندهزارساله ی شیطان چربیده؟!سرنوشت ما بازیچه ی خدا و شیطان بوده مگه؟!برای من تمام کتاب ها مقدس اند چون هرکدوم یه فکر و فلسفه در دلش نهفته هست...ما سنگ چیزهایی رو به سینه میزنیم که به نا تعلیم داده شده ...چرا هیچ کس به ما نگفته بهشت همین جاست؟!روی زمین؟فقط همین یک بار!فقط همین لحظه؟ما گاهی عجیب روی دست خودمون می مونیم...چیزی فراتر از این افسانه های کذایی وجود داره...آدم وقتی براحتی عزیزی رو از دست میده؛تازه برمیگرده به زندگی و فلسفه ش و همه چیو بهم می ریزه تا برای عشق و از دست دادن فقط یه جواب قانع کننده پیدا کنه!فقط یه جواب که به تحمل کردن زجر زندگی ارزش و معنا بده...فکر آزار مباش و هرچه خواهی کن که در شریعت ما غیر از این گناهی نیست...افسانه ها دروغ انگاشته شدند تا تاریخ با دروغ های بزرگش قد علم کنه...
      فرامرز عبداله پور
      فرامرز عبداله پور
      سه شنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۲۰:۲۱
      سلام ودرودی دوباره بر بانو نجفی عزیز
      حرفهای شما برای زندگی واجرای عدالت واحسان خیلی خوب است. لیکن بهشت وجهنمی که چه ما قبول کنیم ویا قبول نکنیم هستش. چون درتمامی کتابهای مقدس آمده مگر این که دستکاری کرده باشند چون اگر بهشت وجهنم نباشد کلا هدف از آفرینش خلقت وغایت الهی بیهوده میشود وخدا هم که کار بیهوده انجام نمی دهد چون اگر قرار باشد هرکسی بیاید مثل فرعون وهامان وچنگیزخان مغول وغیره وغیره جان و مال ناموس مردم را تاراج کند وخدا هم بی تفاوت باشد که اصلا نظام هستی بهم میخورد آفرینش زمین وآسمانها بیهوده میشود ولیکن این طورنیست به مثال اگریک نفر بگوید به کشس زمین اعتقاد ندارم ولی بهش بگی خودت و ازطبقه ۵پرت کن نمی کندچون میداند اگر بیفتد می میرد چه کشش زمین قبول کند چه نکند قیامت هم با اعتقاد من و شما که نیست نظام هستی سیر خودش را می کند وانسان به آخرین درجه کمال خود برروی زمین میرسد وشاید هم به تمامی کهکشانها تسلط پیدا کند موقعیکه نشا این دنیا تمام شد وقیامت رسید خدا اولین وآخرین افرادی که تو دنیا بوده اند همه را می آورد چون اعمال مردم چه نیک وچه بد تاثیراتی بر روی اعمال دیگران هم دارد به خاطر همین اولین و آخرین جمع میشوند وهرکس در گرو اعمال خود است اگرکار خیر کرده باشد جز سعادتمندان واگر اعمالش شر بوده جز شقاوتمندان به حساب می آید وجرمش هم بر اساس اعمالش محاسبه میشود ویک استثنا هم هست که اعمال خیر و صالح منوط به ایمان خدا قابل قبول است چون کسب که خدارا قبول نکند حتما حساب کتاب خدارا هم قبول ندارد پس چنین کسی نه امید خیر دارد ازحق ونه عملش به خاطر خدا بوده پس تمامی اعمال نیکش حبط میشود یعنی مثل اینکه ده کیلو گوشت ۵ روز بدون یخچال بیرون بوده همه اش فاسد شده اعمال خیر هم بدون ایمان حبط و فاسد است وخدا تو تمامی کتابهای مقدس گفته هرگناهی از هرکسی بخواهم می بخشم الا شرک که هیچ بخششی در آن نیست حالا کارندارم نه با ایملن شما یک ریال به جیب من میرود ونه با بی ایمانی تان یک قران به ما سود میرسدولی اگر ازمن میشنوی اعتقاد به مبدا و معاد داشته باش که هدف خلقت است وبا تمامی شئونان عالم وعقل و فلسفه ومنطق مطابقت میکند بقیه را می سپارم به خودت امیدوارم که ازطرف ایزد تبارک وتعالی سعادت یابید که راه راست و حقیقت را از بیراهه و ضلالت تشخیص دهید وبه رستگاری ابدی بپیوندید.درود
      ارسال پاسخ
      افسانه نجفی
      افسانه نجفی
      سه شنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۲۲:۵۷
      تمام حرف های شما رو منم مثل بقیه بارها تو کتاب ها خوندم...من میگم دنیا بزرگ تر از این حرفهاست!بزرگتر از اینکه فقط در اختیار انسان و برای به کمال رسوندن اون باشه!ما فقط بخش حقیری از این ناکجاآباد هستیم...و اینکه آدم از ترس مرگ و جهنم به خدا بچسبه اصلا کار قشنگی نیست.و صد البته که همه چیز هدف داره و بی شک وجدان از مذهب بالاتره!!!چون بچه ها رو مقایسه کنید با بزرگترها؛بی کینه و پاک هستند...تمام صفات زشت بعدا جذب میشن؛به هزار دلیل!و شما از کجا میدونی همین الان معاد نباشه؟!مگه نه اینکه کتاب ها رو انسان ها نوشتن؟؟مذهب باعث شده یک عده خیلی چیزها رو دربست و دربسته قبول کنند و در باطن اما...حالا اگه توی این داستان:ایزد آتر خوانده می‌شد و آتر ایزد...منطق ها تغییر میکرد؟!جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه//چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند...جایی که در رو قفل کردند و هزارتا ورود ممنوع زدند منطق میگه به گنج تو دلش جا ساز شده...
      محمدرضا آزادبخت
      سه شنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۱۶:۴۵
      خندانک
      افسانه نجفی
      افسانه نجفی
      سه شنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۲۳:۰۴
      ممنون...منبعی ندارم استاد عزیز...فقط یه شب تو اوج دلگیری به نظرم اومد خدا یه جای کارش می لنگه!!!و به این فکر کردم که زمان و مکان حذف بشه از عمر ما؛از ما چی به جا می مونه؟!جسم ما هم که فقط یه خونه ی موقته...این همه زجر چه هدفی میتونه به دنبال داشته باشه؟!گاهی بهشت هم نمیتونه دردی که آدم ها کشیدند رو هم جبران کنه!آخه به چه قیمتی این همه جنگ و بردگی توی دنیا هست...چرا این دست ساخته ی خداوند از ظلم و ستم سیر نمیشه؟!چرا عشق روز به روز بی رنگ و رو تر میشه و دست مایه ی تمسخر...اصلا عشق کجای مذهب جا داره؟!به جز اون جا که بحث وطن رو پیش بکشند برای به میدون فرستادن هزارتا فدایی بی گناه!!!در صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیست
      ارسال پاسخ
      محمد شریف صادقی
      سه شنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۲۰:۱۴
      درود بر شما. ممنون بابت اشتراک این مطلب. من دلیل حساسیت بعضی عزیزان را نمی‌فهمم. علی القاعده این یک داستان است و لازم نیست بر سر آن جنجالی به پا شود. یک برداشت اصلاح شده از داستان آفرینش آدم است و اتفاقا ایده‌ی جالبی هم هست (البته من روی بیان و ادبیات متن حرف‌هایی دارم). من تعجب می‌کنم که شخصی تحمل شنیدن صدای قدسی یا الحادی رو نداشته باشد. من اگر چه احتمالا صد درصد با جهانبینی شما موافق نیستم اما با آن احساس هم‌ذات پنداری می‌کنم. اما گاهی لازم است تلاش کنیم مثلا دربارهٔ «خدا» ، «انسان‌گونه» قضاوت نکنیم انگار خدا موجودی‌ست مثل انسان با تمایلات انسانی (یک غول که در آسمان زندگی می‌کند فرضا). و البته شاید متن شما هم تا حدی این رویکرد را غیر مستقیم نقد می‌کند‌. البته جای این بحث‌های تا حدی فلسفی، اینجا نیست اما متن شما در مجموع برایم جالب بود. موفق باشید.
      افسانه نجفی
      افسانه نجفی
      چهارشنبه ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۱۴:۳۰
      ممنون
      ارسال پاسخ
      ساسان نجفی(سراب)
      سه شنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۲۱:۰۲
      سلام و عرض ادب..
      دوست عزیز .. نشر چنین مطالبی باعث انحراف و پریشانی ذهنی می شه..
      شما دارید در مورد اعتقادات و مقدسات ملتی عظیم مطلب ردو بدل می کنید..به نظر شما سکوت جایز است..؟؟
      هیچکدوم حق نشر چنین مطلبی رو نداریم و نخواهیم داشت..
      والسلام..
      افسانه نجفی
      افسانه نجفی
      سه شنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۲۳:۱۵
      ذهن ها بدون این متن هم پریشان هست و این ملت همین الان هم داره تاوان خرافات و توهمات رو پس میده...و ما سر این مقدسات عمر و جوانیمون رو دادیم...خوش بود گر محک تجربه آید به میان//تا سیه روی شود هر که درو غش باشد...
      و در مورد حق داشتن؛من بعید میدونستم این متن تایید بشه...اما ممنونم باعث تایید شدنش...اینم یه الهام یا توهم یا هرچی که اهل شعر و اهل منطق میخوان روش اسم بذارن...یه افسانه س فقط...
      ارسال پاسخ
      محمدرضا آزادبخت
      سه شنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۲۳:۳۱
      خندانک
      فرامرز عبداله پور
      سه شنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۲۳:۳۸
      ریشه تمامی ادیانهای دنیا از یک دین سرچشمه گرفته آن هم دین توحید ولی به مرور زمان روحانیون هردینی بخاطر هوا وهوس ومنافع خودشان آرام آرام دین را به طرف بیراه کشانده وبرای خالی کردن جیب مردم یک چیزهایی به دین اضافه کردند ودر آخر خدارا به جایی رساندند که ازدسترس مردم عادی خارج کردند وگفتند شما لیاقت عبادت خدا را ندارید باید فرشته وانسانهای رتبه بالا و یا موکلان هرمنطقه یعنی الهه آسمان یا الهه دریا ویا الهه جنگ را وسیله قراردهید ویا ازاجنه برای رفع شر کمک بگیرید وآرام آرام مردم را به بت پرستی کشاندند.
      وداستان شمارا خواندم داستان شما همان تطبیق داستان آدم و شیطان است
      که خدا به فرشتگان گفت من میخواهم جانشینی برروی زمین بیافرینم شما چه مصلحت می دانید وفرشتگان هم گفتند آن شخصی که می خواهی بیافرینی در روی زمین فساد می کند وخون می ریزد ماکه حمد وستایش تورا به جا می آوریم وتورا پاک و مقدس می دانیم بعد خدا فرمود. آن چیزی که من میدانم شما نمی دانید پس خدا آدم را آفرید وسپس به ملائکه فرمود همگی آدم را سجده کنید وهمه سجده کردند بجز ابلیس که گردن گرفت وسجده نکرد وخدا فرمود ای ابلیس چرا سجده نکردی گفت که من از آدم برترم چون مرا از آتش خلق کردی وآدم را از خاک پس آتش از خاک برتر است پس خدا به ابلیس گفت دور شو ملعون تو چون در برابر دستور خداوند سر فرود نیاوردی و به آدم سجده نکردی از درگاه ما رانده شدی بعد شیطان به عزت خداوند قسم خورد که همه را اغفال میکنم بجز بندگان مخلص تو وخدا هم به او گفت که من هم جهنم را پر میکنم ازتو و پیروانت . در داستان شما به جای ابلیس آتیرنام برده شده که سندش فکر کنم قبل از اسلام باشد . پس این را بدانیم که همه اینها سیاست های خدا بود که آدم را بیافریند وبعد به او بگوید که از این درخت ممنوعه نخور چون اگر خداوند همین طوری آدم را به این دنیا می آورد یکسره ناله وشکایت میکرد که خدایا مرا به چه جرمی به این زمین آوردی ولی چون حرف خدارا نا فرمانی کرده بود دیگر زبانش کوتاه بود یک عده میگویند اگرآدم از درخت ممنوعه نمیخورد ما الان اینجا نبودیم . ولی این طور نیست چون مقدر شده بود بیاید روی زمین اگرنمیخورد شاید هزارسال بیشتر تو همان باغ می ماند ولی برای خدا زمان اهمیت ندارد بالا خره وسوسه میشد و میخورد وبه زمین انداخته میشد
      والقصه چون این داستان واقعیتش در قرآن است ویقینا واقعیتش هم تایید شده . حالا تو بیایی یک داستان قدیمیترازآن که نصفش درست ونصفش شبهه دار را بیان کنی وآن داستان هم جز اعتقادات تمامی اهل توحید باشد پس به مردم هم حق بده که علیه تو اعتراض وشکایت کنند ولی اگر مثل یک داستانهای رمان می آوردی اسم خدا و آدم خلقت رویش نبود حالا هزار تا افسانه دیگر هم اضافه میکردی مردم هیچ کاری نداشتند. والسلام
      بدرود
      ساسان نجفی(سراب)
      چهارشنبه ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۰۰:۰۱
      سلام..
      ذهنی که در وسعت بخشندگی حضرت حق و کتاب مقدسش و اهل بیت نورانی پیامبر اعظم (ص) کسب نور و انرژی می کند هرگز دچار پریشانی و پژمردگی نمی شه و نخواهد شد..
      در عوض کسانیکه واقعیت هدفمند خلقت انسان و جهان هستی را دانسته یا ندانسته مورد اهانت قرار میدهند و خرافه می پندارند فقط و فقط بانی پژمردگی اندیشه خود شده و روزی جوابگوی اعمال و گفتار بی اساس خود در پیشگاه مقدس خداوند یکتا خواهند بود..

      بدرود..
      افسانه نجفی
      افسانه نجفی
      چهارشنبه ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۱۴:۲۹
      خوش آمدید
      ارسال پاسخ
      محمدرضا آزادبخت
      چهارشنبه ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۰۰:۴۹
      خندانک
      ساناز قورخانه
      چهارشنبه ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۰۲:۱۶
      درود بر شما 🌺
      افسانه نجفی
      افسانه نجفی
      چهارشنبه ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۱۴:۲۸
      ممنون گلم
      ارسال پاسخ
      رسول دبیر (نافذ)
      چهارشنبه ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۰۹:۴۸
      بادرود
      آنچه هست یا آنچه که چیزی می‌شود چیزی است که نبوده است زیرا آنچه هست همان چیزی نیست که بود
      ارسطو ی بزرگ
      باتوفیق و استواری
      عزمتان جزم و دلتان شاد⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
      افسانه نجفی
      افسانه نجفی
      چهارشنبه ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ ۱۴:۲۸
      ممنون
      ارسال پاسخ
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      2