نخستین شعله یک بوسه ، درخشید بر تنِ باران
شراب است مستِ گیسویت ، تنت رویایِ گندمزار
وطن شد هرمِ آغوشت ، حصارِ جامه ات مرزی
چه بی رحم است نگاهِ تو ، زده آتش به نیزارها
دو حشاشینِ چشمانت ، به خونِ عاشقان تشنه
به پیمانْ رستگارم کن ، الست بانویِ مشرقْ راز
به بغدادِ هزار و یک شبِ اسلیمِ دامانت
به نقش ترمه گیسویت ، شکست پندارْ مست از راز
از من فقط تو مانده ای ، شیرازِ رنگ ها ، ماندگار
تلفیقِ باران و غزل ، عطرِ دلاویز ، روحِ ماه
برف و سکوت کوچه ها ، مستِ تلاطم گیسویت
زیبایِ بارانی لبت ، ابر و ترانه ، شعر و ماه
ایزدبانوی بهار ، آبشارِ دامانت پریش
پنهان ترین نغمه ، تپش ، در قلبِ احساس ،آتشم
موعودِ خورشید ، آخرین بازمانده از رزها ، بخوان
یسنا نیایشِ تنت ، سجده گهِ لب ، آتشم
پایانِ جستجوی من ، لبخندِ دلْ آرامِ توست
بعد از هزاران زندگی ، پایانِ من لبهای توست
ای نیروانا بانویِ پوشیده در راز و غرور
مرزِ جهانِ گمشده ، تن پوشِ بارانیِ توست
درودبرشما جناب ولیزاده
زیباقلم زدید