شامه ها را مینوازد عطر و بوی مدرسه
میکشد آن رایحه ما را به سوی مدرسه
جهل و نادانی نیرزد بر پشیزی در جهان
باده ی دانش طلب کن از سبوی مدرسه
شادی و شور و شعف با کوله باری از کتاب
خاطرات ماندنی باشد ز کوی مدرسه
چون سفارش کرده پیغمبر بجوئید علم را
ره بپوئید تا به چین در جستجوی مدرسه
تا که تعلیم و تعلّم در جهان جاری بود
میدرخشد از سپیدی رنگ و روی مدرسه
دانش آموزی ز تعلیم گر شود صاحب سخن
میشود افزون تر از این آبروی مدرسه
انظباط هر کلاسی در سکوت مسئله
گاه درهم میشود از های و هوی مدرسه
بارور میگردد آن سرو و صنوبر های دشت
گر ببندد ریشه ای از آب جوی مدرسه
تشنه گان دانش و اندیشه را جامی دهید
باده ی شور افرین از گفتگوی مدرسه
کسب دانش کن همیشه مثل درویش حزین
از کلام معرفت تا خلق و خوی مدرسه
این شعر چندین سال پیش بمناسبت آغاز سال تحصیلی به دانش اموزان و معلمان گرامی و در کل به خانواده ی بزرگ آموزش و پرورش هدیه گردیده .
از نظرات شما ادیبان و بزرگواران استقبال میشود .