الا يارانه جان روزي نبودي
بگويم قصه بودي نبودي
نمي دانم كجا بودي در آن روز
در آن بازار گرم وعده با سوز
به قبل از تو سهامي بود عدالت
كه حقش بر تقدم شد رعايت
به كنتورهاي برق وآب بودي
درون باك بنزين خواب بودي
به نانوا بوده اي آن جوش شيرين
به هر توليد بودي يار ديرين
به بعد از اين شعار واين سخن ها
تو ناگاه آمدي در انجمن ها
به ناگاه آمدي در جيب مردم
زدي زوري به ميدان تورم
خلاصه آمدي يارانه اينجا
ميان واژه ها گشتي تو پيدا
كمي "رايانه" را هم زشت كردي
كه نان اشتغال هم خشت كردي
وحالا خسته اي بعد از دوسالي
گهي با نظم وگه حالي به حالي
گهي قفل وگهي آزاد هستي
گهي آرام وگه فرياد هستي
وحالا هي پيامك مي زني تو
گهي زنگ وگهي تك مي زني تو
كه با ما سرگراني مي كني تو
به بد قولي تباني مي كني تو
كه با ميل خودم دورت كنم من
به حذف جيب مجبورت كنم من
نرو غول گراني هست اينجا
نباشي جيب ما خالي زهر جا
اگر رفتي خدا پشت وپناهت
سفر،هم آب وبرق ونان ،فدايت
سلام ما رساني بهر خوبان
سهام آن عدالت ، قول جانان
بخواب اي نوگل يكساله ما
تو بودي آش كشك خاله ما
لا لا لا لا گل يارانه من
بخواب آرام به روي شانه من