جان و دل

درود بر شما

ترانه خوش آهنگی است
موفق باشید

درود بزرگوار
دلنوشته ای بسیار زیبا و دلنشین بود

سلام‌ استاد هنر و موسیقی و نقدادبی

ابیاتی نیک‌اندیش نگاشته اید زنده باشید


ای یارِ سفر کرده ، بازآ (تو) به سوی ما
تا از ( غمِ ) هجرِ تو، رنجور و تباه (هستیم )


به آهنگی که کلمات با هم می‌سازند دقت فرمایید

عالی و ارزشمند و زیبااا
سلامت و دلشاد باشید

درود بر شما
دلنوشته ای ،دلنشین بود
سلامت و سرافراز بمانید

درود بر شما جناب استاد مالمیر گرامی

زیبا ست همچنان
در انتقال احساس ناب و ابراز مهر ، قلم توانمندتان همواره عالی می رقصد و شعر می آفریند

برایتان سلامتی و بهترین ها را آرزومندم

زنده باشید به مهر

درود وعرض ارادت
بسیار زیبا وبا احساس سرودید
موفق وتندرست باشید

درود بر جناب مالمیر عزیز..
زیبا سرودید..

درود دوست ادیب استاد مالمیر عزیز
شعر تان سرشار ازعشق و احساس است ، امید بخش ودل انگیز

اگر عطر دلم را در این برکه نریزم کجا بریزم
هزار احسنت بر شما بزرگوار
همه ی بیت ها زیبا ست
درود فراوان بر شما استاد گرامی

درودتان شاعر ارجمند ادیب بزرگوار جناب مالمیر🌟🌀🪴🪷🍄🌸🌸🎉


بسیار جالب ،زیبا،لذت بخش،شاعرانگی شما مستدام.

ما جنگ با هفتاد و دو ملت نداریم

💮💮🌺🎉🌸🍄🪷🪴🪴🌀🌀🌟👏🌹🙏🙏🙏🤍✨✨✨⭐🌞🌲🔥🤞💥💥🏅☄️🍁
هرکس شعر و شاعری فهمید از ماست

🌟☄️⭐🪷🌸🌸👏👏✨💐💐🌱

نوش نگاهتان باد🔥🌀🤍⭐⭐🌹🌹👏🪴🪴🪷🪷🪷🪷💥

🍁🙏🙏☄️🏅🤞🌲🌲🌞🌞✨✨✨✨🌟


🍄🍄🌸🎉🎉🌺🌺💮💮💮

درود جناب مالمیر
پر معنی و ناب

درود بر شما جناب مالمیر عزیز
ترانه ای بسیار زیبا و دلنشین از قلمی توانا

سلام به لحاظ مضمون زیباس . اما تمام ابیات از وزن خارج هستند و قوافی نادرست هستند . موفق باشید

درود بر شما
واحساس ناب شما

درودبرشما مسعود جان عزیزم بسیار غزلی زیبایی را قلم زدید احسن برشما پرمفهوم بود احسنت برشما خداقوت عزیزدلم دوستتتتتتتتتتتتتتتدارم قلمتان همیشه سبز ونویسا باشدعزیزدل دوستتتتتتتتتتتتتتتدارم درودبرشما زیبابود 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌺🌺🌺🌺🌺
🪻🪻🪻🪻
🌼🌼🌼
🥀🥀
💮🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌺🌺🌺🌺🌺
🪻🪻🪻🪻
🌼🌼🌼
🥀🥀
💮

با عرض سلام به دوستان خوبم در سایت وزین ناب خیلی خوشحالم بعد مدتها به بهونه نگاهی به شعر جناب مالمیر در خدمتتون هستم
خیلی دوست داشتم حداقل یه شعر سپیدی بود به محضرش می رسیدم و چند سطری در مورد شعر راستین صحبت می کردم و اینکه چرا دوستان سپید سرا اصلن نیستن و کنج عزلت و خلوت گزیدن...
در هر حال امیدوارم همه حالشان خوب باشد از سید عزیز سایت بچه های خوب سپید و همه ممنونم و براشون آرزوی بهار وسال خوبی می کنم
اگه از دلیل نوشتنم بگم صادقانه شعر هیچ کششی در من ایجاد نکرد حداقل از بعد مثبتش
منتها جناب مالمیر پسر فعال و دوست داشتنی وبا اخلاق سایت هستند و اخیرا دوسه تا از نقدهاش خوندم و معمولن نظرات خوبش هم دنبال می کنم و اینها بهونه شد و دلتنگی باز اومدن هم روش شد این که شاید نمیشد بهتر بود و اما در مورد شعر و شاعرش
احساس می کنم هنوز در ابتدای راه هستن و نیاز به مطالعه و مطالعه و نوشتن زیاد دارند
و از صمیم قلبم براش اروزی بهترینها را دارم
بعد از این همه مقدمه‌ بلند بالا یه نگاه کوتاه به شعر می کنم ...
در کل بخوام نظر بدم ضعف تالیف عمده ایراد کار و بمن باشه این کار نیاز به بازنگری اساسی داره حتی با ویرایش هم نه باید از نو ..
..در مورد وزن و عروض چون نظرم تخصصی نیست به همین بسنده می کنم که اصلن موفق یا نزدیک به موفق نبوده کار
در مورد محتوا یا مضمون بقول جناب مالمیر شعر در خدمت پرداختن به موضوع واحدی نیست روای بصورت جمع اومده و از مخاطب خاص ... شعر در هر بیت خواسته داره بدون انکه علت و معلول کار دربیاره
شوق دیدار تو در دل(( ما)) شور و نوا انداخت، 🎶
🔥 آتش عشق تو جان و تن ((ما ))را به بلا انداخت
گله و شکایت یا خاصیت عشق هر دل دادگی که سرانجامی جز این نداره ...تا اینجا در بیت بعد ادامه میده در جهل و گمراهی و حیرانی گرفتار بودیم که ذره ای نور تو مارا به سمت روشنایی اورد ...و بسیار عالی از بلا به سمت روشنی
در بیت های بعدی هم به همین منوال به موضوع واضحی نمی پردازه راوای انگار
تکلیفش با کسی که تو خطابش می کنه روشن نیست بیت به بیت عوض میشه عشق تو رها کرد و رهاند تا که در دریای تو غرق بقا وادامه شدیم !
ای یار سفر کرده برگرد به سمت ما در مصرع دوم شرطی شروع میشه که به نظرم نیاز نیست
با ...تا که با هجر تو رنجور وتباه گشته ایم زاین خم یه مورد ضعف که بنظرم بی دقتی یا عدم تمرکز ...می تونه دلیلش باشه باید در مصرع دوم باید با برگشتنش چه اتفافی می افتاد می تونستی بیت تموم کنی
بیت بعدی
🌙 در تاریکی شب، منتظر طلوع توایم، 🌄
💫 تا که با نور جمالت، ره به سوی صبح گشته‌ایم. خوب همین اول فعل مصرع دوم اصلن درست نمی تونه باشه برگردیم شاید قابل توجیه تر باشه با برگشته ایم زمان بیت بهم میریزم البته در چندین جا این بی دقتی هست باز بیت بعدی همین گشته ایم اصلن درست نیست شاید دلیلش برا دادن یه ریتمی به شعر
باز بعبارتی درست نیست متاسفانه در طول شعر این تکرار میشه و این علت معلولی کار
کلیت شعر خراب می کنه
من چندتا از شعرهات خوندم و نظرم جسارت نباشه عرض می کنم سپید بنویسی انشالله موفق تری و باز بیت اخر باز به همون درد مصرع قبل و بعدش گرفتار »
جدا از همه اینها شعرت یه داستان یه روایت نداره تعریف نمی کنم انگار یه سکانس مثال از هشت زاوایه با کلمات مختلغ تعریف می کنه
هیچ برنامه ای برا شروع و انتهای کار نداره
هیچ اتفاق شاعرانه رخ نمیده و ...(به دوستان توصیه می کنم از صنایع معنوی استفاده کنند )شعر خودت متاسفانه اصلن در شعر خودت هیچ استفاده ای نشده ... در ظلمت گرفتاریم جدید وبکر نیست از بس استفاده شده هیچ جذابیتی نداره و تازگی و مخاطب معمولن ارتباط برقزار نمی کنه این یه نمونه از کل کار بود
خوب ببخشید دیر وقت دوستان عزیز ناب تموم کنم انشاالله با یه سپید از بچه ها حتمن بر می گردم میدونم جناب مالمیر در راه پیشرفت هستند ونظرات صادقانه ام امیدوارم ناراحتش نکنه و در اخر عرض کنم این تنها برداشت من از این شعر بود و چه بسا غلط شاید باشه
و شاید هم ...در هر صورت از همه دوستان گلم ممنونم تقدیم به شما و خوانندگاه محترم صفحه @،🙏💐💐💐


آغا محمد خان
همیشه با دست تو همراهی ام می کرد
به موهام شانه وبه چشم هام سرمه
برای ملاقات با سیاهی که شبها
مثل بختک می آفتد به دنبالم
برای بردنم به آغوش کابوسی که امشب خودش
آمده که آماده ام کند تا راهی شوم
به پیشگاه چشم تو که ذبح می شود
زیر قدوم ماه که هلال می کند !
از کپرهای سیستان در کولِه کولبران
تا بلندی های جولان ... و خون از خیابان سر ریز کرده
پنجره را باز می کند باد ورق می زند روزها را
در ارگم و کابل بی قرار اشک می ریزد
غنی لباس تنش نکرده!
دستِ بی بی گل اش را بغل کرده پر می ‌کشد
از امتش ! با مصیبتی کهذروی شیشه
با خط زنانه نوشته
«طالبان! اهل هیچ سازشی نیست
با سلمانی! «جماعت! »

ورق می خورد ! خون می زند از دست و پایم
در این صفحه که زن شکل زنبیلی قرمز هست
در دست قزاق که خیابان را قرق کرده!
در میان همهمه رضا شاد روحت شاه ...فرار می کند خیابان/
به اولین میدان که می رسد دیگر شادی نیست!
تلویزیون روشن کرده نصف شب را
و خون در خیابانها قدم زنان با صدایی بلند می خوانغ
خانمی با صدای چاق می گوید ورق بزنید به کانال بعد
از زن ها بخواهم برگردند پرستاری خانه را بکنند
و عادتِ ماه یا کودکان پا به ماه را مادری ....!
در آبانی که خونش پاک نمی شود
از دست فصل ها
روسری چون برگی مواج می افتد از دست نهالی
از طبقه چندم همین جور محض تفریح
گویا خودش را مثل کاغذی سفید ! مچاله کرده
و انداخته پایین !
افسوس شهر خورشید ندارد از خانه ات بخواهد
دیدن رنگین کمان را !
صدای چاق :او فقط عاشق پریدن بوده شایعه! درست نگویید!
چند کوچه پایین تر از من ایستاده بود :
سطلی به کار اشغال مشغول بوده
چند نفر اوباش با بی رحمی کشیدنش وسط خیابان
درست همین جا و با آتش افتادن به جان بی گناهش ...
من شاهدم اگر بخواهید تا خود اوکراین هم می آیم برای شهادت!
این خون تمامی ندارد به گمانم
در میدانی سرخ که مرکز شهر را جا داده اند در وسطش
و سر مردی ایستاده روی ِحلقه در قرنی دیرتر
در کنار خطبه ای که دهان اش می خواند:
......روسری هم چارقدهای قدیم
چنان موها را به صف می کرد
که آرزوی هر ارتشی بود داشتن چنین نظمی !
ایضاً کفش هم چاروق های قدیم
بی پدر چنان غبار از طویله می گرفت تو گویی
«که لب تو از لب من، بوسه» ! .....ای مردم
شهروند هم رعیت های قدیم
حداقل نمدی به سر داشتند و
اشکنه ای لای لقمه اما حالا چی ؟......| !
و بقیه اش مثل مرده ای از طناب آویزان مانده
مثل مردی که تا دقیقه ای دیگر اگر راضی نشود
بی پدر می کند امتی بی مادر را
درخت هیچ شکوفه ای در بساطش نیست اما
وعده می کند به خیابان میوه های بهشت
و سنگ پای قزوین روی این سطر چه می کند !؟
جماعت هم دور تا دور ایستاده و خیره بهغغغ ( مشغوله!)
که کی راضی می کند
شده برای یک نصفه روز برود زیر بیرق تزار !
تا خطبه نیمه کاره نماند .....و ما
بعد از چهل دهه زیر عَلم اش سینه زنان !
هنوز در ابتدای یک جمله از هزاران خطبه ایم
....پایانی ندارد این کابوس !
مرا آماده می کند تا راهی شوم
به پیشگاه چشم تو که ذبح میشود
زیر قدوم ماه که هلال کرده از نو در کرمان !

بداهه ای تقدیم شعر زیبای شما
شاعرو استاد گرامی
شعرت
تحفه ی شاهانه است
عطرش
مستانه است
در عشق
یگانه است
در دل
جانانه است
چون از یک شاعر
فرزانه است

درود زیبا بود

درود جناب مالمیر بسیار زیبا سلامت و پایدار باشین

🌹╬♥¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸🌹╬♥╬ ¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸
🌹╬♥¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸🌹╬♥╬ ¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸
🌹╬♥¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸🌹╬♥╬ ¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸
🌹╬♥¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸🌹╬♥╬ ¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸
🌹╬♥¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸🌹╬♥╬ ¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸
🌹╬♥¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸🌹╬♥╬ ¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸
🌹╬♥¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸🌹╬♥╬ ¸¸.•*´•.🌹.•`*•.¸

درود بر شما استاد مالمیر گرامی 🌺🌺🌺
تک بیت‌های زیبایی سرودید لذت بردم آفرینها 🌷

‌خیلی‌زیبا‌و‌روان‌سرودید‌‌مالمیر‌‌‌‌‌بزرگوار
‌در‌واژ‌ه‌‌یابی‌مو‌شکافید
ودر‌‌فهم‌عرفان‌‌‌در‌کلمات‌کم‌نظیر
که‌این‌دو‌رمز‌رسیدن‌به‌وصال‌‌یارست
موفق‌باشید