چهارشنبه ۲۸ آذر
|
آخرین اشعار ناب عنایت اله کرمی
|
کوه به کوه نمی رسه، آدم به آدم می رسه
آخرش این فریادها به گوش عالم می رسه
وقتی که تشنه افتادم، رو دستای سردِ کویر
اشکای چشمای خدا، میاد به دادم می رسه
قلبای سنگی نادم و، برفای کینه آب میشن
بارون مهربونیا، به کوچه، نم نم می رسه
رشتهٔ احکامِ شقی ، پوسیده و پاره می شه
حکمِ توسل به گلِ نرگس و مریم می رسه
شهرِ قشنگِ عاشقی، از بی لعابی در میاد
نقاشی های بچه ها، به قابِ خاتم می رسه
یک جریانِ با شرف، به سیم آخر می زنه
سهرابِ نوجوانِ ما، به پای رستم می رسه
لشکر شاد سرخوشی، از سر فکرای خشن
محترمانه رد میشه، به جبهۀ غم می رسه
آهنگِ سبزِ دوستی، برای دل های مریض
از لابلای سبزه ها به سانِ مرهم می رسه
بوی گلِاب و زعفرون از همه جایِ شهر ما
طعمِ رفاقت از سرِ دهکده کم کم می رسه
خورشید، باز با صفا، از پشت ابرا در میاد
مرگِ ریا و دشمنی، دوتایی با هم می رسه
وقت سَحَر که پا شدی، محوِ بنفشه ها شدی
اخبار سازگاری از، شعله و شبنم می رسه
دنیا به کامِ آدماش، فارغ ز رنگ و باوراش
بی منّت و پیچیده در منطقِ محکم می رسه
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.