جمعه ۲ آذر
|
دفاتر شعر ایمان کاظمی ( متخلص به ایمان )
آخرین اشعار ناب ایمان کاظمی ( متخلص به ایمان )
|
عاشقان رنگ شب عید است یلدا
زرد و مجنون شاخه ی بید است یلدا
با وجودش شادمان فرخنده امشب
مهربان سرشار امید است یلدا
یاد آئین هزاران ساله ی ما
یادگار جشن جمشید است یلدا
چهره اش در فال حافظ شاد اما
در سکوتش غرق تردید است یلدا
نرم باشید او عروسی پا به ماه است
مادر زیبای خورشید است یلدا
قدر یلدا و شب عیدش بدانید
مثل ما بر عشق تبعید است یلدا
سالهای سال دور هم بمانید
چون میان جمع جاوید است یلدا
سینه هاتان پر ز عشق پاک آذر
شادمانی ها به غم ها صد برابر
آسمان ذهن تان آرام و روشن
پیچک اندیشه ها سر سبز و گلشن
خالی از جهل و سکون مانند یلدا
عاشق تغییر خوب از صبح فردا
دست افشان رو به سوی روشنائی
پای کوبان با نشان آریائی
ناز گیسوی سیاه شام یلدا
این همه جادوی خوش رنگ فریبا
با سکون در حیطه ی خود جنگ کرده
برگ ها را یک به یک پر رنگ کرده
شهرها را از خزان لبریز کرده
قلبها را عاشق پائیز کرده
زرد و نارنجی زده بر بوم دنیا
آفرین بر انقلاب ذهن زیبا
انقلابی از بهاران تا به آذر
از شروعی تازه تا یک خواب دیگر
از لباس سبز دیبای درختان
تا هجوم سرد سرمای زمستان
می کُشد پائیز را تا زنده باشد
تا بهار سال نو فرخنده باشد
مهر و آبان را به آذر سوق داده
در شب آخر به دلها شوق داده
شام آخر حال بارانی گرفته
در وداعی سرد مهمانی گرفته
میزبانی با هوای شاهنامه
دوست می دارد انار و هندوانه
به چه زیبا ، عکس یلدا ، یادگاری
فال حافظ ، چای و گز ، پای بخاری
عصر یلدا یک غروب پرتقالی
عاشقان را می کشد با دست خالی
الوداع ای عصرگاه زرد پائیز
الوداع دیباچه ی زیبای خون ریز
با تو ام رفتی خداحافظ عزیزم
ای خروش خش خش خوب دل انگیز
عاشقم حال و هوایت راز دارد
با من دیوانه ی از غصه لبریز
می سپاری می روی ما را به یلدا
در سمیناری یخی از جنس تبریز
می شماری عاشقان را عصر یلدا
جا نیفتم ، عاشقم از بطن و دهلیز
می روی اما نمی دانی که شاید
تا بیائی نیست این مجنون ناچیز
الوداع ای عصرگاه زرد یلدا
الوداع ای مهربان ای مهر انگیز
|