سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 8 بهمن 1403
    28 رجب 1446
      Monday 27 Jan 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        وداع از اين دنيا براي ما بسيار نزديك است، ولي ما آن را بسيار دور مي‌بينيم وگرنه اينقدر با هم نزاع نداشتيم. محمدتقی بهجت

        دوشنبه ۸ بهمن

        داستان

        شعری از

        محسن گودرزی

        از دفتر شعرناب نوع شعر دلنوشته

        ارسال شده در تاریخ دیروز شماره ثبت ۱۳۵۴۷۳
          بازدید : ۴۶۷   |    نظرات : ۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محسن گودرزی

        صدای ارسالی شاعر:
        ترسی بدل دارم ز قانون شهر 
        قرار نهایی صادر شده با دغل 
        بگویم برایت قصه ی درد را ؟
        حدیث ثروت و قدرت نا اهل را ؟
        که روزی ز ایام رای ریزی نامزدان 
        همان انتخابات مردمی مشارکت کلان 
        بیامد به صحنه آن نامزد مردمی 
        همان همای سعادت رفیق‌ بدان 
        سعادت نامه‌ی مهر و کلام .
         
        رفیقانش همه اهل ادب 
        ز شورای شهر و مدیر و بلد 
        کمی نیز دیک رای ریزی که شد 
        بدید که حنایش چه بیرنگ شد 
        دست بدامان حیله و نیرنگ شد 
        غلامانش ناصر و گودرز شد 
        من و چند جوانی که حاضر بدیم 
        که از آن سبب بدنبال رغیب وی بدیم 
        به رسم مردی تو باور نکن 
        بخوردیم گولی که شیطان نخورد 
        بیامد ز پله بالا و هی 
        بگفتش که مالی به ایشان دهی 
        پدر را که بر خورد به استادیش 
        که گفتی به رسم مردی ،وی اش 
        که من را نان حرام از بدست 
        تو این بچه را که فعال تر است 
        به کاری درست و نانی حلال بهتر است
        که فرق است میان حرام و حلال 
        ز قومی که استاد و بازیگر است 
        ریسی درست و کار بلد ،مهتر است 
        چه گویم سرت را درد اورم 
        از این رو که حقم از آن خواستن است 
        به دادگاه قضایی رفتن است 
        که باید به رسم جوانی و اهل 
        ستانم دادم را از دغل .
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        ۴ ساعت پیش
        درود بزرگوار
        اجتماعی زیبا و بجاست خندانک
        محسن گودرزی
        محسن گودرزی
        ۴ ساعت پیش
        سلام
        بر شما استاد بزرگوار
        سپاس از لطف و حضور شما بزرگوار
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        ۲ ساعت پیش
        خندانک
        درود برشما خندانک
        تامل برانگیز وزیبا بود
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        محسن گودرزی
        محسن گودرزی
        ۲۱ دقیقه پیش
        سلام
        و
        سپاس از شما استاد بانوی گرامی و بزرگوار.
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        ۱۰ ساعت پیش

        آفرین بر هستی و اشعار شما
        شاعر شیرین سخن گلبار ما
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        محسن گودرزی
        ۸ ساعت پیش
        سلام و سپاس از شما استاد بزرگوار
        ممنون از محبت شما استاد.
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5