پنجشنبه ۸ آذر
|
آخرین اشعار ناب محمدرضا صدقی
|
از آن روزی شنیدم لیلی مجنون
دوتا عاشق دیوانه ی مدهوش
شنیدم عشق فقط تو قصه ها هست
ندیدم جایی عشق، تو دیدی کجا هست
وقتی می نگرم من به این روزها
به این سالهای نه چندان دور تا حالا
میبینم من که عشق همش دروغه
دختر پسر نخواست عشقش که پوله
که روز خواستگاری توی خونه
انگار معامله ایی در میونه
که این زندگی، زندگی نمیشه
سر معامله هم دعوا میشه
اگه هر دوطرف عاقل به هوشن
نمی کنند معامله می جوشن
نه دختر پول رو می کند ضمانت
نه پسر فکر کند کلفت میارد
که بعد از چهارسال باز دوباره
بگی فکری کنم که رأی میاره
مگر انتخاب رئیس جمهوره
با وعده وعید پیشت بمونه
اگر عاشق و دیوانه هستید
اگر به عهدتون پایبند هستید
کنارهم کنید با عشق و راستی
یه زندگی هرچند با کمی کاستی
که جز شما دوتا کسی نتونه
عشق رو جاری کنه توی خونه
و حرف دیگران حرف هوا هست
خودتون باشید و عهد و صداقت
|
|
نقدها و نظرات
|
ممنونم خوشحالم در جمع شما عزیزان هستم 🌹🌹 | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
خوش آمدید
درود بر شما