چهارشنبه ۲۸ آذر
|
آخرین اشعار ناب عنایت اله کرمی
|
وقتی بنای هستی من بر هوای توست
وقتی دلیل زندگی ام خنده های توست
وقتی غذای جان و تنم از تو می رسد
جسمم بدون عاطفه ات، می شود جسد
وقتی که کهکشان دلَت، پرستاره است
هرچه ز آن ستاره بچینم دوباره هست
وقتی که دم به دم ز دَمَت تازه می شوم
با ضرب های قلبِ تو، اندازه می شوم
وقتی زمام کشور جانم به دست توست
قلبم، به زیر سلطنتِ چشم مست توست
وقتی کتاب غمزۀ تو، وحی مُنزَل است
ترتیل و شرح آیهٔ آن بانگِ افضل است
باید که خوش بنوشم و از غم رها شوم
مستِ سبوی پر شده از، این هوا شوم
باید به جای سرکه ، بگیرم شراب ناب
در ساحتی که بازی تاک است و آفتاب
باید ز خون و خاک و تعصب گذر کنم
بر جلوه های لطف و تناسب، نظر کنم
آکنده از، شکوه و سرافرازی و شعور
باشم همیشه عاشق و بیدار و پر سرور
پس دیگر از دلایل خوشحالی ام مپرس
از ابتهاج و رازِ خوش اقبالی ام مپرس
هر کس نگار، مثل تو دارد چو ماهتاب
آخر بگو! چگونه تواند رَوَد به خواب؟
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
عارفانه ای زیباست