مثل باد
آرزو دارم بیایم پا به پایت مثل باد
طی نمایم جاده را تا بینهایت مثل باد
سر سپردم روی بازویت که بار دیگری
پر شود از های هایم شانه هایت مثل باد
دوست دارم گل بچینم از نگاهت با نسیم
جان بگیرم پیش هر ناز و ادایت مثل باد
پر شود از رقص چین دامنت صحرا و من
هی بپیچم گرد چشم سرمه سایت مثل باد
تو بخندی، من بخوانم بیتی از دلدادگی
زیر چتر آسمانی از دعایت مثل باد
آرزو دارم که بار دیگری حیران شوم
در میان خلوت صحن و سرایت مثل باد
از خزان لحظه هاییکه به جز حسرت نبود
من چه دیدم بین هر چون و چرایت مثل باد؟
♤♤♤
خواهم رفت
با تو تا روی دار خواهم رفت
تا ته روزگار خواهم رفت
زیر باران لحظه ها با تو
سفر قندهار خواهم رفت
به هوای زمرد چشمت
بیدل و بیقرار خواهم رفت
کوهی از نا رسیدنم گفتی
مثل گرد و غبار خواهم رفت
زنده جان از خدا چه میخواهد
با تو سمت مزار خواهم رفت
هر نشانی که داده ای نابست
بعد از این بی گدار خواهم رفت
صد خراسان حماسه آوردم
با تو سوی تخار خواهم رفت
تو نباشی امید ماندن کو؟
با غمی بی شمار خواهم رفت
غزنی- افغانستان ۲۱ مهر ۱۴۰۲
♤♤♤
فردایی که داری
امان از چشم زیبایی که داری
فغان از موج دریایی که داری
بخوان با نغمه شوریده خود
برایم انچه از نایی که داری
بگیران شعله شعله خرمنم را
به ترفند تماشائی که داری
تمام کوچه می رقصد گمانم
به گیسوی چلیپایی که داری
نمیدانم تو هم میدانی؟ یا نه
دلاشوبم از امایی که داری
خیابان در خیابان قصه ات را
بخوان با بغض تنهایی که داری
همین امروز شاید وقت تنگست
بگو از هرچه فردایی که داری
مرا یکبار دیگر همسفر باش!
تو آهو بره با پایی که داری
کابل-افغانستان
کشتار بیمارستان غزه مرا بیاد کشتار میدان شهدا در زمان انقلاب انداخت
که رژیم منحوس پهلوی بدنبال این کشتار و از برکت خون شهدا به زباله دان تاریخ پیوست