سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 27 آبان 1403
    16 جمادى الأولى 1446
      Sunday 17 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲۷ آبان

        مرگ پلنگ

        شعری از

        مجید احتاسی تنها

        از دفتر شعرناب نوع شعر چهار پاره

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۲ ۱۸:۵۰ شماره ثبت ۱۲۴۵۰۴
          بازدید : ۲۰۷   |    نظرات : ۱۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مجید احتاسی تنها

        37
        همپای شعرِ داغ و عریانم ،
        امشب تو هم در خاطرم هستی
        از دست من انگور می گیری
        همراهِ اشعارم تو هم مستی
        با من تلاقی میکند هردم
        چشمانِ زیبا و نگاهِ تو
        شیطان تلنگر میزند بر من
        تا بپرم از پرتگاه تو
        من با غزل سرگرمِ خود بودم
        یک لحظه چشمم بر رخت افتاد
        حسِ غریبی شر و شیطانی
        یکباره در افکارِ من رخ داد
        شرمِ نگاهِ تو سبب میشد
        تا خیره‌‌تر چشم تو را بینم
        تا از لبانِ نازک و تردت
        یک بوسه‌ی تبدار برچینم
        دستان پر مهرت به زیبایی
        دستِ مرا محکم بغل کرده
        اشعارِ چون زهرِ مرا امشب
        رویای تو مثلِ عسل کرده
        زیر فشارِ نازکِ دستت ، دستِ 
        زمختم حس خوبی داشت
        آن خرمن موی پریشان را
        آرام از روی رخت برداشت
        انگشتهایم مثل یک شانه
        موهای نرمت را نوازش کرد
        ناگاه دل در سینه لرزید و
        آغوشِ گرمت را خواهش کرد
        دستم به پشت گردنت لغزید
        یک آن تو هم خیره به من ماندی
        ناگاه با جستی به آغوشم
        لب بر لبم با شور چسباندی
        شرمت فروکش‌کرده‌بود انگار
        در انتظارِ ساعتی  بودی
        یا چون پلنگی که کمین کرده
        در انتظارِ فرصتی بودی
        مثل پلنگی که شبِ مهتاب
        بر ماهِ عریان خیره میمانَد
        خیزِ بلندی در سرش اما
        از مرگِ خود چیزی نمیداند...
        با خیز ماهت را بغل کردی
        او را کشاندی قعرِ آغوشت
        همراهِ او در آسمان بودی
        پایین و دره شد فراموشت
        آن لحظه ماهِ تو شدم عریان
        تسلیمِ چنگِ تو پلنگِ من
        اینبار ماهِ تو زمینی شد
        وحشیِ بیتاب و قشنگِ من
        جنگِ تو با ماهت چه زیبا بود
        در امتدادِ شب ولی خورشید
        بی اعتنا از دور پیدا شد
        ماهِ تو را از برکه ها دزدید
        با نور خورشیدِ سحرگاهی
        پلکم به روی غصه ها وا شد
        از داغ آن رویای خوش ناگاه
        یکباره ذهنم غرقِ غوغا شد
        سر روی میز و دفترم در دست
        از نیمه‌های شعر خوابم برد
        این شعر هم کامل نشد اما
        دلشوره‌ای جانِ مرا آزرد
        درگیرِ این آشوب بودم که
        زنگِ درِ خانه مداوم خورد
        از سمت کوهستان خبر آمد
        دیشب پلنگت قعرِ دره مرد
        دیروز وقتی در کما بودی
        دست تو را بر گونه چسباندم
        نزدیک تختت گریه می‌کردم
        تا عصر بالای سرت ماندم
        دیگرمرا با مرده فرقی‌نیست
        با رفتنت  از  زندگی  سیرم
        امروز  در گورِ تو میخوابم
        امشب در آغوش تو میمیرم
        #علی_تنها 
        اولِ پاییزِ ۱۴۰۲
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        پنجشنبه ۲۰ مهر ۱۴۰۲ ۰۹:۲۵
        بسیار زیبا و دلنشین بود
        طولانی؟ خندانک خندانک
        شاهزاده خانوم
        پنجشنبه ۲۰ مهر ۱۴۰۲ ۱۵:۵۵
        Woooow

        بسیار عالی.. شورانگیز و حس‌برانگیز خندانک خندانک
        آفرین‌هااا خندانک خندانک
        ان‌شاءالله که تهش فقط برای جمع کردن چهارپاره زیباتون باشه.. خندانک
        درود بر شما و اشعار دلچسب شما خندانک
        مجید احتاسی         تنها
        مجید احتاسی تنها
        پنجشنبه ۲۰ مهر ۱۴۰۲ ۲۱:۲۹
        سپاس از توجه
        با تشبیهات بسیاری میشد کار با پایان برسد ولی این نزدیکترین بود به رفتن
        ارسال پاسخ
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        پنجشنبه ۲۰ مهر ۱۴۰۲ ۱۸:۴۹
        درود شعر زیبایی بود .
        خندانک
        برقرار باشید .
        نرگس زند (آرامش)
        پنجشنبه ۲۰ مهر ۱۴۰۲ ۰۸:۰۱
        درود بر شاعر ارجمند خندانک
        بسیار زیبا خندانک
        موفق باشید خندانک
        ساسان نجفی(سراب)
        پنجشنبه ۲۰ مهر ۱۴۰۲ ۰۸:۵۱
        درود بر شما..
        زیبا به دل نشست..
        نام قشنگ شعرتون یادآور فیلم زیبای مرگ پلنگ شد..
        خندانک خندانک
        محمد باقر انصاری دزفولی
        پنجشنبه ۲۰ مهر ۱۴۰۲ ۱۰:۳۵
        شاعرواستادگرامی
        سرودنی هایت زیباست
        خواندنش در دل رویاست
        خندانک خندانک خندانک
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        پنجشنبه ۲۰ مهر ۱۴۰۲ ۱۶:۰۴
        سلام و درود بر شما جناب احتاسی، ادیب گرامی ناب خندانک خندانک
        قلم زرین‌تان ماندگار خندانک خندانک
        برقرار باشید و سبز خندانک خندانک
        محمد قنبرپور(مازیار)
        پنجشنبه ۲۰ مهر ۱۴۰۲ ۱۶:۱۳
        سلام از شعرای خوبی بود که این مدت خوندم زیبا بود پر تصویر و اهنگین و منسجم خندانک
        مریم کاسیانی
        پنجشنبه ۲۰ مهر ۱۴۰۲ ۱۶:۴۶
        درود بر شما شاعر گرامی
        شعری لطیف و زیباست
        جسارتا در این مصرع یک هجای کوتاه کم دارید
        آغوشِ گرمت را خواهش کرد

        می توانید این طور ویرایش کنید
        آغوشِ گرمت را ستایش کرد

        بمانید به مهر و شعر
        خندانک خندانک خندانک
        مجید احتاسی         تنها
        مجید احتاسی تنها
        پنجشنبه ۲۰ مهر ۱۴۰۲ ۲۱:۱۱
        سپاس بزرگوار کاملا مشهود است و شما صحیح میفرمایید اما
        بنده هیچگاه معنا را فدای فرم نمیکنم گاهی در خط خطی های این حقیر به اینگونه موارد برخورد میشه که خودم واقف به این امر هستم و عمدا ویرایش نمیزنم ولی تذکر شما را قدردانم و نهایت تشکر را دارم
        خواهش=تمنای دل
        ستایش= ستودن و تعریف خوبی کسی یا موردی
        ارسال پاسخ
        محمد قنبرپور(مازیار)
        محمد قنبرپور(مازیار)
        جمعه ۲۱ مهر ۱۴۰۲ ۰۰:۱۸
        فکر میکنم این مصراع باید را کشیده تر خونده بشه
        ارسال پاسخ
        علی نظری سرمازه
        پنجشنبه ۲۰ مهر ۱۴۰۲ ۱۷:۰۳
        درود بیکران
        بسیار زیبا و دلنشین
        خندانک خندانک خندانک
        مجید احتاسی         تنها
        پنجشنبه ۲۰ مهر ۱۴۰۲ ۲۰:۵۳
        درود بیکران به شما ادیبان بزرگوار و فرهیخته
        مفتخرم که در محضر عزیزانی چون شما درس پس میدم
        سپاسگزار مهر جمله دوستان
        گوشه نشین محفل عشق شما
        علی تنها
        جواد کاظمی نیک
        جمعه ۲۱ مهر ۱۴۰۲ ۲۱:۳۶
        درودبرشما زیبابود 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        🌺🌺🌺🌺🌺
        🪻🪻🪻🪻
        🌼🌼🌼
        🥀🥀
        💮💙💙💙💙💙💙
        🩵🩵🩵🩵🩵
        🩵💙💙💙
        💙💙💙
        🩵🩵
        💙
        شیما جریده
        جمعه ۲۱ مهر ۱۴۰۲ ۲۳:۰۲
        درود بر شما
        دوست داشتنی بود خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        7