سه شنبه ۲۶ فروردين
او شعری از حسین وصال پور
از دفتر آزگار نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۳ مهر ۱۴۰۲ ۲۰:۱۱ شماره ثبت ۱۲۴۳۲۲
بازدید : ۱۳۶ | نظرات : ۷
|
آخرین اشعار ناب حسین وصال پور
|
می کشم دست ازدل و جانی که خواهانش تویی
مومنم بر رسم و آیینی که ایمانش تویی
در مقامت کی بیابم ردی از تردید و شک
تابعم بر حد و دستوری که فرمانش تویی
یوسفان را هیچ باکی نیست از چاه و خطر
مثل فردوس است آنجایی که زندانش تویی
می سپارم سر به دستانت بی هیچ چشم داشت
مرگ شیرین است بر دستی که دامانش تویی
هرکه دیدار تو خواهد ،خویش باید بنگرد
بر همه پیداست آن شکلی که پنهانش تویی
هرچه منعم کرده بودند راهم اما گم نشد
دوست دارم اشتباهی را که پایانش تویی....
حسین وصال پور
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و دلنشین بود
دستمریزاد