يکشنبه ۹ دی
جانان شعری از امید کیانی (امید)
از دفتر غزل امید نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۲ ۱۴:۲۹ شماره ثبت ۱۲۲۴۶۲
بازدید : ۳۰۴ | نظرات : ۱۵
|
دفاتر شعر امید کیانی (امید)
آخرین اشعار ناب امید کیانی (امید)
|
میان استکان عکس تو میخندید و من دیدم
تو هم دیدی که من دیدم منم مثل تو خندیدم
لبم میسوزد از طعم لب این استکان تا که
بگوید زین دل شیدا کمی در حال تقلیدم
که ناگه تازه افتاده دو چشمم بر رخ جانان
برای دیدنش هر، لحظه در آن فکر تمهیدم
که چشمت در میان چای خود افتاد و فهماندی
کنارم هستی و دوری و من در حال تعمیدم
به من گفتی تو فرهادی و من مجنون تو بودم
نه دادی پاسخی باری چراکه من نپرسیدم
شبیه بوستان با من بیا صحبت بکن چشمه
منم اردیبهشت تشنه در آبان که خشکیدم
|
|
نقدها و نظرات
|
میان استکان عکس تو میخندید و من دیدم
تو هم دیدی که من دیدم منم مثل تو خندیدم | |
|
میان استکان عکس تو میخندید و من دیدم
تو هم دیدی که من دیدم منم مثل تو خندیدم | |
|
میان استکان عکس تو میخندید و من دیدم
تو هم دیدی که من دیدم منم مثل تو خندیدم | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.