سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        دلهره

        شعری از

        محمد رضا نظری(لادون پرند)

        از دفتر واژه های بی سرزمین نوع شعر دوبیتی

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۲ ۲۳:۱۲ شماره ثبت ۱۲۲۱۲
          بازدید : ۱۳۵۹   |    نظرات : ۳۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محمد رضا نظری(لادون پرند)
        آخرین اشعار ناب محمد رضا نظری(لادون پرند)

        آسمان تیره.زمین سرد!
        من پر از دلهره فرداها...من پر از شایدها
        من در اندیشه روزی هستم
        که چکاوک نپرد!
        نسترن قهر کند
        شاخه ها لخت شوند
        سارها کوچ کنند.
        من در اندیشه روزی هستم
        که بمیرد احساس...
        واژه ها ته بکشند.شعر خاموش شود.
        آسمان لج بکند و نبارد بر ما...و نشوید ما را...
        من به گرمای زمین محتاجم.
        من به آغوش خدا محتاجم.
        من به لبخند اقاقی...بوی بابونه و نعنا...سر سودایی شمع...
        اضطراب نفس ثانیه ها...من به تردید زمین وقت شکوفایی گل...
        رقص ژولیده نی زار در اندیشه باد...
        سر تعظیم درختان زیر سنگینی بار
        قد رعنای چنار...
        لاله و نسترن و یاس کبود.
        عطر نمناک چمن...بوسه باد
        به همه محتاجم.
        من به زنجیره احساس علف محتاجم.
        نبض من با پر بارانی قو تنظیم است.
        در مسیر رگ من واژه در جریان است.
        قلب من شعر من است.میتپد با احساس.
        من پر از احساسم.اگه خوبم...اگه بد...
        ولی از عشق پرم....لبریزم.
        من همینم.پرم از عاطفه ها.
        پر صد حس قشنگ.پر واژه...پر شعر...پر خلوت
        پر تنهایی و شبهای بلند.
        من همینم.ساده دل میبندم.ساده میخندم.ساده میگریم
        ساده میرنجم...ساده میبخشم
        کودکم حساس است.
        بره ذهن من از فاصله ها بیزار است
        دور و نزدیک همه خاطره ها...
        میچرد تا دم صبح.
        میخورد اینهمه غم.
        میجود اینهمه بغض...
        من به شب...بوی چمن...ناز پروانه و بلبل
        من به تکثیر علف...عطر محبوبه و سنبل
        پرش از شاخه احساس به فردای تکامل
        عشوه چلچله بر ساحل خیس
        رقص سنجاقک پیر روی موسیقی آب...
        دیدن سقوط یک پر...
        ریزش برگ درختان کف کوچه های خاکی
        عطر یک خربزه یا خوردن یک زرد آلو...
        لذت خوردن یک چای کنار مادر...
        لحظه شکستن بغض در آغوش پدر...
        من به این حس قشنگ...من به این حادثه ها معتادم!
        گاه گاهی لب ایوان دعا می آیم.
        سر سجاده احساس نمازم جاری است
        اعتقادم عشق است...
        اشکها از ته مجرای قنوتم جاری است
        یک نفس تا به سجودم باقی است.
        یک قدم مانده به آغاز حضور...
        یک قدم تا ته این کوچه خیس
        یک قدم مانده به این حس غریب
        یک قدم مانده به جایی که خدایم جاری است.
        من به جریان تو ایمان دارم.
        من پر از تفهیمم!
        من پر از دلهره فرداها...من پر از شایدها...
        من در اندیشه روزی هستم...
        که چکاوک نپرد!
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        شرابی پر است از صواب سرودی گوارا و ناب ااا مرامت همه حُسن خُلق و پاداش تو صد ثواب
        نادر امینی (امین)

        یکی از بزرگان اهل شعر درودی فرستاد برمن از روی مهر نبودم لایق حمو ثنای بندگان بباشم حقیری زشرمندگان سرودم تا که سنجم عهد خویش به اشک یتیمان پای افتاده پیش نه من آن نیک سرشتم در این روزگار ولی من کجا وسعدی روشن فکار کنون من درودی فرستم مریم که عادل بود کنیه اش چو عادل هماره بود با همه بنیه اش
        مدینه ولی زاده جوشقان

        تو ای آن که در قلب و روح منی اا خداوند حکمت خدای غنی اا به اطراف خود هم نگاهی بکن اا بتابان بر این سر زمین روشنی مدینه ولی زاده ی
        مریم عادلی

        درود برشما شاعر نیک سرشتتتت کاش دنیااز فکرتان مینوشت
        نادر امینی (امین)

        مرده آن است که نامش به نکویی نبرند ورنه هرمرد تبهکار به جهان زنده بود لیک مرد فداکار فلکی زنده کند دست دردست فقیران دهد و خرج یتیمان بکند این چنین که رسم خردی درجهان زنده بود پیش یزدان همه از فقر وغنیآن برازنده بود نه ستم بیند و نه ستمکار بود عاقبت در پی عقبی رود پا زدنیا بکشد

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2