جمعه ۷ دی
شب بی انتها شعری از مهدی رستگاری
از دفتر روزگاران نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۵ تير ۱۴۰۲ ۱۱:۱۹ شماره ثبت ۱۲۱۷۰۲
بازدید : ۲۲۱ | نظرات : ۱۴
|
آخرین اشعار ناب مهدی رستگاری
|
بسمه اللطیف
شب بی انتها
در تنگنای ناگزیر کوچههای شهر ما
برپا شده آشوبی از فریادهای بی صدا
در هر دم و هر بازدم در سینه می گیرد نفس
سنگین شده از ریزگرد و دوده اطراف هوا
ابر سیاهی ماه را پوشانده و از پشت آن
نوری نمی تابد دگر بر خانه های غم فزا
در بطن مردم اژدهای معده بیدار است و دل
آتش گرفته از لهیب آتش این اژدها
انبوه سوز و درد طغیان می کند در جان وتن
این دردها و سوزها هرگز نمی یابد شفا
در کام دوزخ غوطه ور شد لحظه های زندگی
مهدی پر از رنج است و درد این داستان و ماجرا
دیوارها در ناله ای خاموش غرقند و چرا
پایان نمی یابد سیاهی شب بی انتها
#مهدی_رستگاری
دهم تیر سال یکهزار و چهارصد و دو خورشیدی
اول ژوئیه سال ۲۰۲۳ میلادی
دفتر شعر روزگاران
۸۹۳
|
نقدها و نظرات
|
درود و سپاس جناب استکی | |
|
درود و سپاس جناب خوشرو. | |
|
درود و سپاس. لطف دارید سرکارخانم | |
|
درود و سپاس. امیدوارم به حور و قوه الهی از ظلمت به سوی نور حرکت کنیم | |
|
متشکرم | |
|
لطف دارید جناب کاظمی نیک | |
|
لطف دارید. دردها همیشه پرشمارند | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.