ای بوسه ات آرامشِ شیرینِ لبانم !
کی می شود این حادثه را با تو بخوانم
یک شعر؛ برای دلِ خود گفته ام امشب
از من بپذیرند اگر منتقدانم
ای چشم تو از هر چه گل و آینه؛ خوش تر!
یکروز تو را می کشد این فرشچیانم
یادت نرود اولِ این شعر چه گفتم
من مثل شجریان یکی از دلشدگانم
انگار من از نسلِ بهارم که همیشه
بویِ خوشِ پاییز می آید ز دهانم
بگذار غمِ زردیِ این عشق؛ بخشکد
من مثلِ بهار آمده ام تا که بمانم
من مثل بهار آمده ام تا نگذارم
با دستِ خزان بسته شود این چمدانم
✍ #محمدحسین_حیدری_زرنه
➖♦️ چند دوبیتی
❌
چه احساس لطیفی داری ای اشک !
چه گلبرگ ظریفی داری ای اشک !
شده کارَت فقط افتادن از چشم
عجب شغل شریفی داری ای اشک !
🌺🌺
تو خورشیدی و من ماهم همیشه
تو چون کوهی و من کاهم همیشه
برو اما بدان با یک بغل اشک
تو را من چشم در راهم همیشه !
❌
نمی دانم پس از بارانِ این عشق
چه جایی می شود تهرانِ این عشق
بیا خمپاره_باران کن دلم را
به یاد حصر آبادانِ این عشق
ا🌹
غروبی؛ مبهمی؛ زردی؛ دل من !
تو همزاد غم و دردی؛ دل من !
نمی دانم در این عصر غم آلود
به دنبال که می گردی؟ دل من !
ا🌹
اگرچه مثل ساعت کوک هستم
به رفتار زمان ؛ مشکوک هستم
نمی دانم چرا با بودنِ تو
شبیه ساقه هایی پوک هستم
ا🌹
چه تنبور و چه چنگی داری ای عشق !
چه اندوه قشنگی داری ای عشق !
شدم ویرانِ چشمانت که گفتم :
عجب بیل و کلنگی داری ای عشق !
#محمدحسین_حیدری_زرنه
خداایی شیک و ملموس میسرایید..
درود بر شما