درود بر باااااانو عجم مهربان بااانوی خوب واژههای صلح
خیلی خوش آمدید
اینکه حضور زیبایتان را با پنجرهای سبز.. دلگشا و همراه با خنکای نسیم ملایم دریاهااااا همراه کردید.. ازتون بسیار سپاسگزارم و قدردان زحمتی که در این خصوص کشیدید.. هستم..
بسیار عالی بود و بسیار استفاده وافر بردیم..
خیلی پنجره سبز فانتزی بود..
خوشمان آمد.. کلا از دنیای رویاها مخصوصا پریهای دریایی خوشم میآید..🙈
اطلاعاتی که در مورد پریها دادید جالب و باحال بود..
و اما در خصوص اشکالاتی که فک میکنم به جا هم بود با توجه به توضیحات کاملی که دادید..
راستش خیلی با خودم کلنجار رفتم دار و حذف کنم و خودمم باهاش مشکل داشتم.. اما خب دید ما مثل دید شما گسترده نیست..🙈 سر همین ماند..
این یعنی این اشکال رو از جان و دل پذیرفتم..
و اما در مورد دریااااا.. که بسیار توضیحات خوبی داده بودید..
و بنظرم خیلی هم منطقی بود حرفهایی که زدید.. و ویرایشهاتون در هر دو مورد عالی بودند..
اما ..
با حوضچه عشق خیلی حال میکنم..🤭🙈
بذارید در درونم همون حوضچه عشق باشه ولی همینجاااا اعلام میکنم که.. این ویرایش مورد پسند است..👇
ماهیان بی قرار
پریان دریای عشق
به قلاب مرگ افسون شدند!
اشهد انک استاد آگاه و مهربان..
باز هم ازتون سپاسگزارم
در پناه خدای مهربان شاد.. سلامت و ثروتمند باشید
کوتاه زیبا وپرمعنایی بود
⭐️شاعراز پریان عاشقی می گوید که ناشیانه درقلاب می افتند و فقط آویزان وگرفتارند وکم کم می میرند وماهی هایی که بی قرارونگرانند!
فضای این کوتاه زیباست و تصاویربه هم مرتبط اما به نظرمن نیازمند یک ویرایش کوچک هست والبته عذرخواهم که جسارت می کنم این نظرمنه وشما می توانید ردش کنید ودفاع کنید از شعرتون
🧊چندنکته هست که بااجازه تون می نویسم :
☀️من فک می کنم اگربه جای حوضچه دریا رامی آوردید و دار راهم از این کوتاه حذف می کردید بهتر بود واما به چه دلیل
🧊ابتدا درمورد حذف دارمی گویم که کوتاهتره مطلبم وبعد درمورد نکته ی اول یعنی استفاده از دریا
به نظرمن دار قلاب ندارد دارطناب نخی وچوب و حلقه ای ازخود نخ طناب دارد وقلاب مناسب دار نیست
اگرقلاب رابه طناب دارهم تشبیه کنیم که خفه می کنند شاید کمی معنابدهد اما تشبیه کاملی نیست ونقص دارد چون دراینجا ازماهی نام برده اید همان قلاب خودش دیگریک ابزارقتل وشکار است ودار اضافی است. قلاب به معنای. چنگک، کجک، گیره، معلاق ،بند، زنجیر، قلاب، پیوند، حلقه زنجیر، دانه زنجیر
لنگر، چنگ، چنگک، قلاب ماهی گیری، درفرهنگ لغت آمده چون دراینجا ازماهی هم نام برده شده بنابراین همان قلاب ماهیگیری است که دیگر آوردن دار دراینجا لازم نیست اصلا دارقلاب ندارد حلقه دارد جدا ازآن قلاب برای ماهی ها مثل همان طناب داراست دیگرکه وقتی دهان وحنجره اش گیرمی کند وبه دام می افتد کم کم خفه میشود ازبی آبی ومی میرد
☀️اگر کسره ی قلاب هم نبود به نظرم میشد قلاب دار که یک نوع انگل و کرم خونخواراست که درمعده وروده ی انسانها رشد می کند این کرم ازطریق فاضلاب که وارد دریامیشود درسواحل شنی تولیدمثل می کند وزیاد میشود ودرسواحل دریای خزرهم وجود دارد محل زندگی کرم های قلاب دار در دستگاه گوارش و روده کوچک میباشد. فرد آلوده تخم های نارس حاوی بلاستومر را دفع میکند. فاضلاب های انسانی که در دریاها تخلیه میشوند، حاوی این تخم ها هستند که وقتی که تبدیل به لارو میشوند نمی توانند ازخاک تغذیه کنند وخودرابه پوست انسان می رسانند و ازطریق پوست پا ودست وقسمتهای برهنه ی بدن یا دهان وارد بدن میشوند ودرگوارش ،پوست وریه هرکدام باعث عوارض مخصوصی می شوند بعد از این مدت، کرم های نر و ماده جفتگیری میکنند و کرم ماده شروع به دفع تخم های نارس میکند. این تخم ها از طریق مدفوع به بیرون دفع میشوند واین چرخه ادامه پیدامی کند
بیمار معمولاً اشتها، خون و عناصر خونی به خصوص آهن از دست میدهد ودچارکم خونی وفقرآهن شدید میشود بیمارو تمایل به خوردن چیزهای عجیب مثل خاک پیدا میکندو دست، صورت و پاها ورم می کند وقلب فعالیتش بیشتر میشود وپمپاژ را بیشتر انجام دهد وبنابراین عضله قلب افزایش حجم مییابد وبیماررا اذیت می کند
بنابراین اگر قلابدار هم می بود جمله بامعنا میشد واتفاقا تصویری پرمعنا وبکرهم می داشت!
ولی چون کسره دارد ونام ماهی آورده شده همان قلاب دارخوانده میشود که دارنباشد بهتراست!
🧊واما دلیل اینکه بهتربود دریای عشق می بود این است که به نظرمن
چون پری اگر به معنای پری دریایی باشد آوردن حوضچه منطق تصویری ندارد واگر زنان زیبا منظورباشد هم بازم دریای عشق زیباتره ومنطقی تر چون به نظرمن عشق خودش دریاست بزرگ ووسیع وناشناخته است که انسان عاشق ندانسته به خاطرجاذبه هایش سحروافسون میشود و درابتدا غرقش میشوند اما وقتی که درعمقش فرورفتند می بینند که نه این دریاهم دامی بیش نیست وگیرمی کنند به قلاب درداش وجزآزارواذیت ودردوپریشانی چیزی ندارد چون عشق هم دروصال وهم درهجران دردآوره آدم عاشق اگربه عشقش هم برسد مدام ازترس ازدست دادنش رنج می برد واگرهم نرسد غم ودرد هجران اورامی کشد....
جدا ازاون همانطورکه می دانید پری دریایی موجوداتی هستند افسانه ای که دوباور درمورد آنها دربین مردم مرسومه یک باورکه درایران هم مرسوم است این است که مردم وملوانان آنهارا مهربان وخوشنام می دانند که ظهوشان دردریا باعث آرامش دریا وشادی دریانوردان است ویک باور هم آنها را منشا پلیدی وحیله گری می دانند وباعث بوجود آمدن طوفان وسایربلاها
بنابراین اگرفرض رابرباوراول بگیریم وآنهاراخوشنام ومهربان وباعث خوش شانسی فرض کنیم ومظهرزیبایی ، آوردن دریای عشق برایش مناسبتره
البته ناگفته نماند دردریا حوضچه های آبی هم وجود دارد که توسط صخره ها ایجاد شده اند اما بازهم همان دریا مناسبتراست وبهترچون
دریای عشق نشان گستردگی ووسعت عشق است ولی حوضچه ی عشق زیاد معنایی ندارد مگراینکه اول آنهاراگرفته باشند وداخل حوضچه اسیرکرده باشند که دیگر بازقلاب اینجا معنایی ندارد ونیازی به قلاب نیست،اسارت خودش بازیه دام ومرگ آور بعدازشکارماهی دیگرقلاب لازم نیست!
درموردپری دریایی هم همه می توانند خودشان ازنت سرچ کنند وبخوانندولی من اینجایکی ازتوضیحات راکپی کردم :
((پری دریایی در فرهنگ عامه، یک موجود افسانهای آبزی است که سر و تنهای به شکل یک زن زیبا و دمی شبیه به ماهی دارد. پری دریایی، در بسیاری از افسانهها اینطور تصویر شدهاست که در کنار ساحل دریا میایستد و با یک دست در حال شانهکردن موهای بلندش و در دست دیگرش آینهای را نگاه داشتهاست. در قصههای بسیاری، پریان دریا، غالباً به پیشگویی اتفاقات آینده میپردازند، گاهی از روی اجبار، نیروهای فراطبیعی خود را به انسانها میبخشند و گاهی عاشق انسانها شده، یا با فریفتن انسانهای فانی که دل در گرو عشق آنها بستهاند، آنها را به قعر دریا میبرند. تشابهاتی بین افسانههای پری دریایی و افسانههای سیرن (حوری دریایی اسطورههای یونان) وجود دارد.
گرچه پریان دریا، در افسانهها گاهی مهربان و خوشناماند، اما بهطور معمول پلید تصویر شدهاند، هدایایشان بدیمنی میآورد، اگر آزردهخاطر شوند، موجب بهپاشدن طوفان و سایر بلایا میشوند، بهطوری که دیدن یکی از آنها در دریا، نشانه غرق شدن کشتی بودهاست. برخی چون لورلای رود راین،با خواندن آوازهای زیبا موجب جلب ماهیگیران و دریانوردان به دریا و غرق شدن آنها شده و بعضی مثل پری دریایی حکاکی شده در سکوی کلیسای «زنور» در «کورنوال» انگلستان،مردان جوان را میفریبند تا برای زیستن با آنان به اعماق دریا روند.
هانس کریستین اندرسن، در داستان محبوب پری دریایی کوچولو که در سال ۱۸۳۶ آنرا به رشته تحریر درآورد، دربارهٔ پریان دریایی اینگونه نقل میکند که آنها فراموش میکنند که انسانها نمیتوانند در زیر آبها نفس بکشند، حال آنکه به عقیده برخی دیگر، آنها از روی کینه و دشمنی، انسانها را غرق میکنند.
پری دریایی در افسانههای بسیاری از فرهنگهای جهان، از تمدن آشوریان تا بابل و یونان باستان وجود دارد. در بعضی افسانههای اروپایی آمده پری دریایی توانایی برآورده کردن آرزوهای انسانها را دارد، و در ژاپن معروف است که خوردن گوشت پری دریایی سبب جوان ماندن و زندگی جاوید میشود.
برخی زمینه خلق افسانههای پری دریایی را پستانداران آبزی چون گاوهای دریایی و دوگانگها میدانند که در کنار ساحل دریا به نحوی مثل انسانها به شیردادن به بچههایشان میپردازند
ایران نیز داستان پری دریایی وجود دارد به خصوص در جنوب ایران، در مجاورت خلیج فارس. چنانکه در داستانهای منیرو روانیپور با نام آبیها و قرمزها دیده میشوند.
در متنهای کهنِ داستانی فارسی هم از آدمیوشانی که در دریا زندگی میکنند نام برده شدهاست. ایشان را مردمِ آبی خواندهاند. این مردمان آبی بهعادت از آدمیان گریزانند. لیک بر اثر مجاورت با آدمیان انس میگیرند، خاصه آدمیانی که به جزیرههای متروک افتادهاند. مردمان آبی سخن آدمیان نمیدانند لیک به زبان اشاره ارتباط بر قرار توانند کرد. با آدمیان جفتگیری توانند کرد و صاحب فرزند توانند شد.
حمدالله مستوفی در بخش جانورشناسی نزهةالقلوب که با استناد به عجایبالمخلوقات نوشته شدهاست از «آدمی آبی» نام میبرد. او آدمیان آبی را از همه حیث چون آدمیان برّی خواندهاست جز آنکه به جثه کوچکترند و دم میدارند. شباهت به انسان[های بری] به قدری در نظر نویسنده زیاد بودهاست که «جهت لفظ انسانیت» ترتیب الفبایی را درآوردن نام ایشان رعایت نکردهاست و آدمی آبی را در صدر فهرست جانوران بحری آوردهاست. بر خلاف باورهای اروپایی که در بالا گفته آمدهاست، دریانوردان ایرانی، دیدهشدن مردمان آبی را خوشیمن دانستندی. چنانکه مستوفی هم نوشتهاست:ظهورشان در بحر، دریاورزان را خرّمی افزاید و آن را سبب آرام دریا دانند))
☀️افسانه ی زیبایی هم درمورد پری های دریایی هست که انیمیشن آن هم ساخته شده این داستان کوتاه توسط هانس کریستیان آندرسن نوشته شده وخلاصه ی
خلاصه ی داستان هم این است که :
یک پری دریایی عاشق شاهزاده ای میشود که کشتی اش دردریا غرق میشود او شاتزاده رانجات میدهد وبه ساحل می آورد وبدجور عاشقش میشود اما یکدفعه چند دختر ازساختمانی که درهمان نزدیکی است سرمی رسند و پری دریایی چون نباید توسط انسانها دیده میشد خودراپنهان می کند
از ساحل دور شد و از پشت صخرههایی دریایی به تماشای آنها نشیت. او دید که یکی از دختران جوان به سراغ پرنس آمد و سپس دیگران را برای کمک فراخواند شاهزاده به هوش آمد و با لبخند از افرادی که دور و برش بودند و او تصور میکرد آنها نجاتش دادهاند سپاسگزاری میکرد.
پری دریایی به تماشای پرنس تا هنگامی که به درون ساختمان همراهی شد نشست و غمگین بود که او نمیتوانست همراه کسی باشد که به او دلبسته است و با لبخند از نجات داده شدنش تشکر نمیکند. این غم، برای مدت زیادی همراه پری دریایی کوچولو برای باقی ماند. او در این دوره چندین بار به مکانی که پرنس را رها کرده بود آمد تا دوباره ببیندش ولی هیچگاه این اتفاق نیفتاد
درآتش عشق او میسوزد غافل ازاینکه این طرف شاهزاده هم عاشق یکی ازهمان دختران جوان که درساحل دیده بودندش شده است چون فکرمی کرد اورا آن دخترنجات داده ...
راستش کپی کردن داستان دراینجا زیاد خوشایند نیست چون طولانی میشود شما می توانید داستان کاملش را سرچ کنید وبخوانید....
☀️⭐️وبنابراین باتوجه به این توضیحاتی که دادم من اینگونه شعر شما راویرایش کردم:
ماهیان بی قرار
پریان دریای عشق
به قلاب افسون شدند!
یعنی پریان عاشقی که گرفتارمیشوند دردریای عشق بی خبرازاینکه جذب قلاب میشوند
و آویزان میشوند وبعدازمدتی می میرند
☀️حتی می توانید بنویسید به قلاب مرگ افسون
بدین اینگونه:
ماهیان بی قرار
پریان دریای عشق
به قلاب مرگ افسون شدند!
افسون به معنای جذب شدن ،حیله،مکر،شیفته،مسحورشدن جادو شدن و افتادن دردام عشق است
شاهزاده خانوم عزیزم ببخشید اگر که کمی طولانی شد مطلبم
همانطورکه گفتم این فقط یک نظربود وشمامی توانید نپذیرید چون شاید برداشت من اشتباه بوده!
موفق وسلامت وشاد باشید همیشه بانوجانم