بیا ای نواگر کنارم نشین
بزن ساز و مستی ببخش از طنین
بشو مطربا ساقی جان من
به بانگی تو افزای ایمان من
چنان زن که دیگر نمانم به هوش
که از دل نیوشم پیام سروش
چو از نغمه هایت شوم مست مست
گشایم به سازت رموز الست
شنیدم من از ساز ،آوای دوست
خدارا شنیدم ازین چوب و پوست
خدا آن زمانی که جان آفرید
به آواز در جسم ما می دمید
ازین روی گشتیم مفتون ساز
و مدهوش مضراب هر خوش نواز
چو مطرب تو بر ساز پرداختی
مرا عاشق زار خود ساختی
به رامش تو دلشاد کن این زمان
که تا چند مانیم در این جهان؟
چو فردا نباشیم، اکنون چه غم؟
که دلشاد باشیم ،ما دم به دم
وزن : فعولن فعولن فعولن فعل (متقاربِ مُثَمَّنِ مَحذوف)
پ.ن: نوازنده سه تار : محمد اکرمی (خسرو)
پ.ن2: مغنی نامه (ق س ساقی نامه) در شعر: شعری در قالب مثنوی( در بحر متقارب) که شاعر در آن مکررا مغنی را مورد خطاب قرار دهد و او را به خواندن آواز و سرود و رامشگری دعوت و ترغیب کند (ساقی نامه:در آن شاعر خطاب به ساقی کند و مضامینی در یاد مرگ و بیان بیثباتی حیات دنیوی و پند و اندرز و حکمت و غیره آورد.)
ساقی نامه (صوفی نامه) در موسیقی: اجرای آوازی ساقینامهها (که صوفینامه نیز نامیده میشوند) معمولاً در مایههای همایون، بیات اصفهان و مخصوصا ماهور (و بعضی وقتها نوا) است. ساقینامه در افشاری "کُشته مرده" هم نامیده میشود.
این شعر برای اجرای در صوفی نامه مناسب است و براتون با سه تار صوفی نامه (ساقی نامه) رو در بیات اصفهان اجرا کردم
عالی بود عالی
همه جوره از همه زاوایا
درود بزرگمرد مستعد و هنرمند