سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 17 اسفند 1403
    8 رمضان 1446
      Friday 7 Mar 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        تمام پلیدیها در خانه ای قرارداده شده و کلید ان دروغگویی است. امام حسن عسكري(ع)

        جمعه ۱۷ اسفند

        دیوانه منم یا او ؟

        شعری از

        بهمن بیدقی

        از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۴ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۰۶:۱۴ شماره ثبت ۱۱۹۵۷۳
          بازدید : ۱۱۳   |    نظرات : ۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر بهمن بیدقی

        دیوانه منم یا او ؟
         
        دیوانه ای خندید
        یه به اصطلاح عاقل ،
        که غمگین بود ،
        از خویش پرسید :
        دیوانه منم یا او؟
        از دلیلِ خنده پرسید
        اما با حالتی ، شرمنده پرسید
        جواب شنید که چون شادم ،
        مرا دیوانه خوانند
        تو حتماً عاقلی اینگونه غمگین
        آن به اصطلاح عاقل ، به او گفت :
        نه انگار جایمان برعکس گشته
        گرچه حتی ،
        ز بیانِ این حقیقت هم ، ترسید
         
        طوری قانع شد که به آن ،
        به ظاهر مجنون گفت :
        شما معدنِ درس اید
        شما از ایده‌های ، مهتاب گونه ی ،
        ماه هم گذشتید
        شما بهرِ ایده های خوبِ آدم ،
        تابان ، همچو شمس اید
        شاید در قونیه ی مغزتان بهرِخویش مولانا نباشید
        اما آزاد و رها ، همچو شمس اید
         
        ای قبیله ی رسوای آدم !
        چرا هرکس را ،
        عاقل بود را ،
        دیوانه خوانید و برعکس ؟
        مگر از قدرتِ فکرکردن ،
        لمس اید ؟
         
        ازاین گفته ،
        آن به اصطلاح عاقل ،
        کمی با زور لبخندی زد و،
        به زور خندید
        به خود لرزید و ترسید
         
        بهمن بیدقی 1402/1/23
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        جواد کاظمی نیک
        سه شنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۰۹:۵۲
        درودبرشما استاد عزیزم جناب بیدقی عزیز وگرامی وگرانقدر بسیار زیبا بود احسن برشما لذت بردم احسن برشما پرمفهوم بود احسنت خداقوت مثل همیشه عالی بود 💐💐🌹🌹🌹🌹🌹🌹💐💐
        ❤️❤️❤️❤️🪷🪷🪷🪷🪷
        🌹🌹🌹🌹🌹💐💐💐
        🪻🪻🪻🌼🌼🌼🌸
        🌺🌺🌺🌺🌺🌷
        🍀☘️🌱🌹💐
        🌿🌿🌿🍁
        🪴🪴🪴
        🏵🏵
        💟
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        سه شنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۱۵:۵۷
        با سلام و عرض احترام آقای کاظمی نیک بزرگوار
        سپاسگزارم
        سلامت و شاد باشید
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        سه شنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۱۱:۴۳
        باعرض سلام
        رقص قلم نابتان ستودنیست
        جانتان مانا وزبانتان گویا
        هزاران درود شاعرو استاد بزرگوار
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        سه شنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۱۵:۵۸
        با سلام و عرض احترام استاد بزرگوار
        سپاسگزارم
        سلامت و شاد باشید
        ارسال پاسخ
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        سه شنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۱۴:۱۰
        خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        سه شنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۱۵:۵۸
        با سلام و عرض ادب
        سپاس
        ارسال پاسخ
        محمد اکرمی (خسرو)
        سه شنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۱۴:۱۹
        درود جناب بیدقی
        زیبا بود و آموزنده
        متاسفانه ما همه فکر می کنیم عاقلیم و اگر کسی رو ببینیم از ته دل میخنده میگیم : دیوونه ای چیزی هست لابد
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        سه شنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۱۵:۵۹
        با سلام و عرض احترام آقای اکرمی بزرگوار
        سپاسگزارم
        سلامت و شاد باشید
        ارسال پاسخ
        علیرضا شفیعی
        چهارشنبه ۶ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۱۱:۵۳
        درود بر شما جناب بیدقی گرامی خندانک
        زیبا بود و تفکر برانگیز خندانک خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        چهارشنبه ۶ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۱۳:۰۴
        با سلام و عرض احترام آقای شفیعی بزرگوار
        سپاسگزارم
        سلامت و شاد باشید
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        ساسان نجفی(سراب)

        ت بارخدایا اا با تو سرافرازم و بی تو سرافکنده شدم اا وای بر این بندگیم مرگ بر این زندگیم اا مرده ی یک عمرم و در خاک لحد زنده شدم اا بارخدایا کرمی از یم اخلاص نمی اا کز شرر عُجب و ریا آتش سوزنده شدم اا سیل گنه برد مرا بحر بلا خورد مرا اا وای که من غرق در این سیل خروشنده شدم اا خاک قدوم ولی ام میثم دار علی ام اا با نفس شیر خدا زنده و پاینده شدم
        محمد حسنی

        ی ااا من از پروانه ی فروزان قریب شمع را دوست دارم من آن عشقانه ی سوزان نجیب شمع را دوست دارم اما آنکه پروانه کرده ام که بار ها می کوبم و باز پروانه می مانم نوش از گل های گلستان پسِ شعله ست
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)

        یک بار دیگر خنده کن بر دامن نجوای باران اا در انتهای خلوت دلمرده ی سرد زمستان اا با من بمان تا آخرین ویرانی بی رحم طوفان اا دکتر سید هادی محمدی
        محمد حسنی

        نیمه دوم گاز از سیب مان ااا اما این بار بیشتر گاز بزن ااا چون عشق و حوای منی
        ساسان نجفی(سراب)

        در ته باغ درختی است دور از نگاه هرز آدما اا سیب هایش همه بکرو ناب و شیرین

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1