شنبه ۱۰ آذر
|
آخرین اشعار ناب علیرضا محمودی
|
بزرگان زرتشتِ ایران زمین
برفتند نزد شهِ سرزمین
بگفتند: کی شاهِ والاتبار
دعایی کن از بهرِ ایران دیار
بشد نزد آتش شهِ نامدار
در آورد دستی برِ کردگار
بگفت: ای اهورای نیکو سرشت
همان کس که تقدیرِ نیکو نوشت
بکُن کشور ایمن ز شرّ دروغ
هویدا نما راستی را فروغ
تعجب نمودند یاران ز شاه!
دعایی چه کردهاست این پادشاه؟
بگفتند ای مالک نامدار
نگفتی هر آن بود چشم انتظار
دعا کن که خشکی و قحطی و سیل
نباشد دگر ، رونق آید به نیل
نگردد دگر دشمنی حمله ور
نه جنگ و نبردی شود شعله ور
جوابش چنین داد فرمانروا
بر این دردها جمله باشد دوا
به خشکی بنا کرده انبارها
شود جنگ، آماده سردارها
به سیلاب سازم سدِ آهنین
که دیگر نباشد خطر آفرین....
هر آن عرضه کردند دادی جواب
به شیوا کلامی که بودی صواب
در آخر چنین گفت شاهِ فهیم
همان صاحبِ سرزمینِ عظیم
بگوید سخن گر ز ناراستی
کسی تا به بار آورد کاستی
به دفعِ چنین آفتی چون کنم؟
چه در خواب رفع شبیخون کنم؟
نباشد دوایی به دردِ دروغ
چو در عمقِ دریا نبینی فروغ
چو بنهاد دولت به حکمِ فریب
فنای حکومت شود عن قریب
* برگرفته از داستانی با همین عنوان از کتاب داستانسرا
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام و درود خدمت جناب آقای عزیزیان ممنون از تذکرتون این بیت به شکل زیر تصحیح گردید دعا کن که خشکی و قحطی رود همه خیر و نیکی بود تا ابد | |
|
ممنون از استاد استکی عزیز | |
|
درود بر شما استاد گرامی | |
|
درود بر شما بانوی فرهیخته | |
|
سپاسگزارم | |
|
ممنون از شما شاعر گرامی | |
|
درود بر علامیان | |
|
درود بر شما شاعر فرهیخته | |
|
سپاسگزارم | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
سیل و نِیل اگر باشد از نظر معنایی و سیل و نیل اگر باشد که به گمانم نیست هم قافیه نیستند جناب محمودی گرامی