سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 17 اسفند 1403
    8 رمضان 1446
      Friday 7 Mar 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        تمام پلیدیها در خانه ای قرارداده شده و کلید ان دروغگویی است. امام حسن عسكري(ع)

        جمعه ۱۷ اسفند

        چشمِ باران

        شعری از

        بهمن بیدقی

        از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۸ فروردين ۱۴۰۲ ۰۷:۳۷ شماره ثبت ۱۱۸۷۶۲
          بازدید : ۱۴۶   |    نظرات : ۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر بهمن بیدقی

        چشمِ باران
         
        من صدایم را رسانده ام به باران
        باران خوشش آمد ، خندید
        گفت چه خوبست که شما آدمیان، پُر از پندید
        باز خندید
         
        گفت : این چه خوبست خودتان ،
        پندگوی خودتانید ، قبل ازاینکه باربندید
         
        خودتان میدانید آنهمه خطا را ،
        نه فقط خدا ، که تن دید
        تن ، وقتی مرور کرد آن عذاب را ، نخندید
        تازه این خطای پنهان بود
        چه رسد به بی حیایی ،
        که نگاهِ مرد و زن دید
        آخر این چه فرق دارد ، که خندید ، که نخندید ؟
         
        باران گفت : این چه خوبست که شماها ،
        میتوانید بارها مرور کنید ،
        که با خود چندچندید
        درهمین حال ، یکی ازنوعِ بشر، وحشتی کرد
        به خود لرزید ، انگار جن دید
        دهنش گس شد و رنگش ، مایل شد به قرمز
        باران انگار، خرمالوی کن دید
        باران بود که ، بازهم خندید
        گفت : عجب فیلمید شماها
        آسمان تا به زمین ،
        فیلمی چون شما ندیدم ، بواقع ، پُراز پندید
         
        در کنارِ ناودانی ، چشمِ باران یک جسد دید
        آنقدر آنجا ، به حالِ سوگ مانْد ، تا جسد گندید
        اشکِ شوقش مبدل شد به گریه
        وقتی باران از دیارمان میرفت ،
        حالش خوب نبود
        حتی وقتِ وداع ،
        برای دلخوشیِ ما هم که شده ، بیچاره نخندید
         
        بهمن بیدقی 1401/11/22
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۹ فروردين ۱۴۰۲ ۱۱:۱۲
        درود استاد عزیز
        بسیار زیبا و پر معنی است خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        چهارشنبه ۹ فروردين ۱۴۰۲ ۱۲:۵۶
        با سلام و عرض احترام استاد گرانقدر
        بزرگوارید
        سپاسی دریایی از مهر دریایی تان
        شاد باشید
        ارسال پاسخ
        زهره دهقانی ( شادی)
        چهارشنبه ۹ فروردين ۱۴۰۲ ۰۹:۵۲
        سلام و درود استاد بزرگوار
        بسیار زیبا قلم زدید...👌💯
        با پایانی غمناک...🥀
        خندانک خندانک خندانک
        در پناه خالق زیبایی ها✨
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        چهارشنبه ۹ فروردين ۱۴۰۲ ۱۲:۵۷
        با سلام و عرض احترام هنرمند گرانقدر
        بزرگوارید
        سپاسی دریایی از مهر دریایی تان
        شاد باشید
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        چهارشنبه ۹ فروردين ۱۴۰۲ ۱۰:۴۹
        باعرض سلام
        رقص قلم نابتان ستودنیست
        جانتان مانا وزبانتان گویا
        هزاران درود شاعرو استاد بزرگوار
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        چهارشنبه ۹ فروردين ۱۴۰۲ ۱۲:۵۶
        با سلام و عرض احترام استاد گرانقدر
        بزرگوارید
        سپاسی دریایی از مهر دریایی تان
        شاد باشید
        ارسال پاسخ
        فاطمه منشدی
        چهارشنبه ۹ فروردين ۱۴۰۲ ۱۷:۳۷
        درود
        زیبا ودلنشین
        احسنت خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        چهارشنبه ۹ فروردين ۱۴۰۲ ۱۸:۱۳
        با سلام و عرض احترام هنرمند گرانقدر
        بزرگوارید
        سپاسی دریایی از مهر دریایی تان
        شاد باشید
        ارسال پاسخ
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        پنجشنبه ۱۰ فروردين ۱۴۰۲ ۰۲:۲۸
        درود گرامی
        بسیار زیبا ست
        تندرست باشید
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        پنجشنبه ۱۰ فروردين ۱۴۰۲ ۰۶:۲۳
        با سلام و عرض احترام استاد گرانقدر
        بزرگوارید
        سپاسی دریایی از مهر دریایی تان
        شاد باشید
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        ساسان نجفی(سراب)

        ت بارخدایا اا با تو سرافرازم و بی تو سرافکنده شدم اا وای بر این بندگیم مرگ بر این زندگیم اا مرده ی یک عمرم و در خاک لحد زنده شدم اا بارخدایا کرمی از یم اخلاص نمی اا کز شرر عُجب و ریا آتش سوزنده شدم اا سیل گنه برد مرا بحر بلا خورد مرا اا وای که من غرق در این سیل خروشنده شدم اا خاک قدوم ولی ام میثم دار علی ام اا با نفس شیر خدا زنده و پاینده شدم
        محمد حسنی

        ی ااا من از پروانه ی فروزان قریب شمع را دوست دارم من آن عشقانه ی سوزان نجیب شمع را دوست دارم اما آنکه پروانه کرده ام که بار ها می کوبم و باز پروانه می مانم نوش از گل های گلستان پسِ شعله ست
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)

        یک بار دیگر خنده کن بر دامن نجوای باران اا در انتهای خلوت دلمرده ی سرد زمستان اا با من بمان تا آخرین ویرانی بی رحم طوفان اا دکتر سید هادی محمدی
        محمد حسنی

        نیمه دوم گاز از سیب مان ااا اما این بار بیشتر گاز بزن ااا چون عشق و حوای منی
        ساسان نجفی(سراب)

        در ته باغ درختی است دور از نگاه هرز آدما اا سیب هایش همه بکرو ناب و شیرین

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2