وزن : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
من ز خوابی بس گران برخاستم اینجــا کجـــــاست
وه چه تاریک است ، آن خورشید روح افزا کجاست
شـایـــد اینجـــــا دوزخ اســـت و در مـــیان آتشـــم
آن گلســـتان ، آن بهشــــت و خطّۀ زیـــبا کجـاست
من ســــفر کــردم که گــویــا بر دیــارِ مـــردگــــــان
دلخــــوشــــی هــا و بهـــار و دلبـــرِ رعنــا کجاست
هـر کسـی دیـدم که گنــگ است و لبانش دوخـــته
آن نوایِ دلفــریب و مطـــرب و سُـــرنا کجــاســت
نـــالــههــایِ بیـــنوایــان کَــر نمـــود این گوشــــها
ســفرۀ رنگین و پر نعمت چه شد ، حالا کــجاست
هر چه می بینم کویر اســت و نمـکــزار و خـراب
باغ و بستان و قنات و رود و دریــاها کــجاســت
قلب روشــن با ســیاهی گشــته تـاریــک و کِــدِر
شـــهر کوران است اینجا، دیدۀ بیـــنا کـجاســت
خــار با عــــطر تعــــفّن دلبـــــری ها می کنـــد
گلشنی دیگر نمــــی بیـــنم گُـلِ بـویـا کجاســت
راویا در خواب بودی ، گشته ویران خـانـه ات
شهر زیبا ، خانۀ آباد چـــون رٶیــا کــجاســــت
زیبا بود و نسبت به اثر قبلی که توفیق خواندنش را داشتم کشش مضمونی بیشتری دارد👏👏🌺🌺
هرچند میخواهم در محضر شما عزیز بزرگوار جسارت کنم و عرض کنم میشود کمی جلای بیشتری به اثر داد و چکش بیشتری زد
مثلا در مصرع دوم بجای آن از پس استفاده کرد
یا
که، در مصرع پنجم را به گونهای حذف کرد
یا
برای قافیهی \" حالا\" بستری مساعدتر از اینکه اکنون هست، فراهم نمود
یا در مصرع ۹ بجای گوشها از گوش را استفاده کرد
و....
با تمام تفاسیر از حلاوت شعرتان چیزی برای بنده کم نشد🙏🙏