ماه به ماهِ ماه من
برای اینکه چشم نخوری
برایت دود کرده ام مُشتی اسفند
که تو ماهِ کاملی
ستارگانِ همسن و سالِ تو،
ازلحاظِ قد و قواره و نور،
خیلی کمتر از نصف اند
وقتی غَلت میزنی ز بالای کوه
صدای آمدنت ،
مهیب ترست از بهمن
تو خفاشی دل رحمی !
پُر ازجمعِ اضدادی !
بهترنیست بنامندت بَت وُومَن ؟
گاهی گرمی و گاهی سرد
سردتر ازحتی دِی
نخورده مستی !
بی خوردنِ حتی یه جرعه مِی
شعله ی حضورت سوزان است ، همچون آذر
افکارت آتشین
چگونه مغزت ، توانسته همخانه شود با سر؟
ای ماهِ تابان ، وِلَرمی در آبان
حتی روزهایت ولرم است ،
ذیلِ خورشیدِ تابان
تویی اسوه ی مِهر
اما ، پُری ازمعجزه و سِحر
خوشه های موی بافته شده ات ،
مرا به یادِ تاک اندازد ، به ماهِ شهریور
تو فقط امر کن و دل به من ده
بیا و ازتمامیِ جانم شش دانگ اش را ،
سهم میبَر
وقتی تب کرده بودم در مرداد !
همه ساغری ات ،
به من جامی پُر داد
نمی رنجم ز تو هیچگاه
حتی اگر شلیک کنی به قلبم صد تیر
لبخند میزنم به فتّانه گیِ غمزه ات ،
حتی درحال وهوایی که شمع شده ام
حتی درحال وهوای آن تقطیر
اینک هنگامه ی آزمونِ من است
به ماهِ خرداد
همه آزادگی ات ،
دراین جنگِ نابرابر،
به من روحیه ای ، همچون حُر داد
چقدر آب و هوا خوب است
به حال وهوای بهاریِ اردیبهشت
اگر نیست ، تمثیلی هست ،
این گلستانِ حضورت ، با بهشت
بازهم عید آمد
قدمش روی دوچشمانم
بازهم یا مقلب القلوبِ و الابصار
شروعِ فروردین
کاش تو که دینِ منی ،
گوشه چشمی به من اندازی
ای تو اِی روحپرورِ دین
تو اسوه ای ،
برای دوازده ماهِ سالِ قلبِ منِ همیشه درحریق
اگر تو عشقِ من باشی ،
سال به سال ام روبه صعودست و،
دگر نمیگویم ،
سال به سال ، ز پارسال است همیشه دریغ
بهمن بیدقی 1401/8/23
مناجاتی رندانه و زیباست
سال خوبی داشته باشید