پاییز 1401

عاشقانه ای زیبا بود .
لذت بخش
موفق باشید .

درودها بانو عبدحق

آوای دلتان شاد نازنین

گویا که جهان بعد تو زیبا شدنی نیست
حتی گره اخم خدا واشدنی نیست
از حاصلضرب من و تو عشق بپا شد
از خاطره ام عشق تو منها شدنی نیست
من با تو، همیشه همه جا ما شدنی بود
من با تو شدن، ایندفعه گویا , شدنی نیست
آغوش من و عشق تو و لحظه ی دیدار
رویای قشنگیست و اما شدنی نیست
از دوری هم، هر دو چه بیمار و خرابیم
اندازه ی این عشق که معنا شدنی نیست
پایان کلامم، من و تو، آخر این شعر،
با وصله و اصرار و دعا... ماشدنی نیست

مرتضی مهرعلیزاده
بیست و پنجم شهریور ماه نود و پنج



با سلام و عرض ادب خدمت شما

خواهشمندیم در صورت تضمین و یا برداشت شعر از دیگران نام شاعر اصلی را درج و شعر را نشان دار فرمایید.

با تشکر از درک بالای شما

بادرود واحترام خدمت استادبانو عبد حق
بسبارعالی و دلنشین سروده اید

تقدیم به ادیب گرانقدر

سلام بانو عبد حق
احسنت بر شما بزرگوار بسیار عالی

لازم به ذکر است این شعر با استقبال بیتی از آقای سلیمان حسنی در یک گروه تلگرامی سروده شده است

در سینه غمی هست هویدا شدنی نیست
دنیای پر از غصه که دنیا شدنی نیست

سلام بانوی شاعر
عالی بود شعرتان عالی بود
بسیار دلنشین بود

درود بیکران

زیباست

سلام و درود به اندیشه نابتان
🌹🌹🌹🌹

عرض سلام و ارادت شاعر ارجمند سرکار خانم عبدحق
احسنت بسیار هنرمندانه است .. روان و سلیس
علی الخصوص شاه بیت غزل
لذت بردم

سلام و احترام بانو عبد حق
درود بر شما زیبا بود

درودها بر شما بانوی گرامی
ادیب فرزانه و فرهیخته
قلمتان نویسا