دوشنبه ۵ آذر
شب یلدا (۲) شعری از امیر وحدتی یگانه
از دفتر یگانه نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱ دی ۱۴۰۱ ۰۳:۱۸ شماره ثبت ۱۱۵۹۵۲
بازدید : ۲۵۰ | نظرات : ۲۲
|
دفاتر شعر امیر وحدتی یگانه
آخرین اشعار ناب امیر وحدتی یگانه
|
(۲) شب یلدا
ماه دی و دولت سرما رسید
برفک پیری به سر ما رسید!
چشم پر آشوب خزان بسته شد
وقت نگاه ننه سرما رسید
هلهله و نعره ی مستانه زد
حلقه به در برف زمستانه زد
رخت سپیدی به تن دی شد و
دختر شب خوش قد و بالا رسید
گر نگهی جانب بستان کنی
حس دی و طعم زمستان کنی
خورده ورق دفتر ایام باز
از دی و امروز به فردا رسید
برف سفید آمد و بوران گرفت
کلبه ما رنگ زمستان گرفت
محفل یلدایی ما را دمی
از نفس گرم مسیحا رسید
خیز و ز سر کن غم ایام را
شانه بزن زلف سیه فام را
لب به لب باده و بربط زنان
طره بیفشان شب یلدا رسید
وه ! چه شبی روشن و رویایی است
چون رخ مهتابِ تماشایی است
در بگشا دختر یلدای من
با قدحی از می مینا رسید
میوه و آجیلِ طبق در طبق
دفتر و دیوان ورق در ورق
وقت رجز خوانی و نقالی و
شب چره و کرسی و گرما رسید
هان! که در میکده ها باز شد
فصل نوینی دگر آغاز شد
ساقی سرخوش قدم آهسته با
جام می و ساغر صحبا رسید
دلبر من مست می ناب شد
هوش ز سر رفت و پی خواب شد
حلقه بدر زد صنمی پارسا
سرخوشی ام تا به ثریا رسید
کرده رخ از پرده برون ماه من
غنچه درید از تن خود پیرهن
بوی گلی راهی کنعان شد و
مژده وصلی به زلیخا رسید
جسم رها سازی و چون جان شوی
تا که دمی لایق جانان شوی
ماه فرود آمد و در چاه شد
تا به بلندای تماشا رسید
چشم زمان کور شد از انتظار
نیست به فردای فلک اعتبار
مرشد کنعان که زمین گیر شد
تا گل گم گشته به ماوا رسید
عمر گرانمایه چه ارزان گذشت
در طلب لقمه ای از نان گذشت
روز و شبم را غم فردا ربود
تا که سرانجام من اینجا رسید
باد خزان بر در و کاشانه زد
خاک مرا برد و به پیمانه زد
حال که شد نوبت بار گران
قرعه فالش به من و ما رسید
در دل شبهای سیاه زمان
وز پی امواج کران تا کران
خورد بسی خون جگر ناخدا
کشتی ما بر لب دریا رسید
ای که تویی بر همگان دادرس
کاش ببینم که ز کنج قفس
بلبل پر بسته به شور آمد و
بال و پر آراست به صحرا رسید
#امیر_وحدتی_یگانه
۱۴۰۱
|
|
نقدها و نظرات
|
درود و عرض ادب خدمت اساتید ارجمند جناب عزیزیان و جناب محمدی و سایر بزرگواران شعر ناب ، از التفاتتان بی نهایت سپاسگزارم. عمرتان پاینده و مهرتان ماندگار. 🌻🌻🍉🍉🍉🌻🌻 | |
|
گر نگهی جانب بستان کنی
حس دی و طعم زمستان کنی
درودها بر جناب استاد عزیزیان عزیز
و سپاس از جناب محمدی ارجمند.
قدردان بزرگواریتان هستم.
نیک فرجام باشید.
🥀🥀🥀 | |
|
درودها استاد محمدی. حضور ارزشمندتان را قدر دانم. آرزوی بهروزی و فرجامی نیکو برایتان دارم. 🌻🌻🍉🍉🍉🌻🌻 | |
|
گر نگهی جانب بستان کنی
حس دی و طعم زمستان کنی
درود و سپاس شما استاد ارجمند
و سپاس از جناب عزیزیان.
ایام بکام
🥀🥀🥀 | |
|
درود و عرص ادب استاد استکی. سپاس. 🌷🌷🌷 | |
|
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ای خدا بر حرمت اسمائ حساست قسم اقتدار خلفت عطر گل یاست قسم دستهای ناتوان و خسته ما را بگیر بر لبان تشنه و تب دار عباست قسم بداهه تقدیمی به محضر استاد سید هادی محمدی. شهادت بانوی گرامی فاطمه طاهره بر اهالی شعر و ادب سایت شعر ناب تسلیت باد. | |
|
درودها مهربانو.از حضور سبزتان سپاس. | |
|
درود بیکران بر سرکار بانو کاسیانی ادیب فرزانه. حضورتان را ارج می نهم. سپاس. | |
|
عرض ادب خدمت شاعر گرانقدر جناب اسماعیلی. حضورتان مایه مباهات است گرامی. 🌱🌱🌱🌱 | |
|
عرض ادب و ارادت جناب آزاد بخت. از مهرتان سپاسگزارم. 🌾🌾🌾🌾🌾 | |
|
درود بیکران بر جناب زراعتی بزرگوار. قدردان حضور گرمتان هستم و از بنده نوازیتان سپاسگزار. در پناه ایزد منان بمانید به مهر. 🍏🍏🍏🍏🍏 | |
|
درود بر مهربانوی مهراندیش سرکار خانم آهنگران. از حضور سبزتان سپاس. 🌼🌼🌼 | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا بود 👏🌺🌺
فقط در این قسمت التفات وزنی نیاز است
نیک نگر ساحت بستان... را
تا بچشی طعم زمستان ....را
چون بستان و زمستان ختم به هجای کشیده نیست که این کسری وزن را جبران نماید🙏