سلام جناب محمدی بزرگوار قدم رنجه فرموید
با حضورتون محفل مارا به نور علم و دانش مزین کردید..
بله همانطور که فرمودید من بخاطر اینکه هنوز ابتدایی کار هستم بیشتر وقتمم را صرف وزن و قافیه ها و مفاهیم شعر میکنم؛و گاها در همین هم به مشکل بر میخورم...
واینکه گفتید عنصر خیال در شعر بنده کم رنگ است کاملا هم نظرم باهاتون؛شاید بخاطر آن باشد که بیشتر شعرهایم را فلبداهه و گاها سماعی می سرایم یعنی قلبم می سراید و ذهن دور ازصور و خیالم بدون کمترینی اعتراضی می نویسد...
ان شاءالله به لطف یزدان بتوانم تخیلات را در شعر نیز پر رنگ کنم...
و در خصوص دکلمه که فرمودید؛
جاهایی با متن اصلی تفاوت دارد
فقط بخاطر این بود که ویرایش های زیاد زدم؛
وزن شعر در جاهایی می لنگید و مجبوربه ویرایش شدم؛
مثل بیت پنجم که بیشترین ویراریش را برایش ثبت کردم؛
متن خام و اولیش اینگونه بود:
نمیخندم نه غمگینم فقط با گریه آرامم
غمت را هدیه ام کردی که با این غم هنوز خامم
در حین تقطیع کردن متوجه شدم که مصرع دوم یک هجای اضافه تر داره که مربوط به (ز)هنوز میشد...
وناچارا ویرایشش کردم تا وزنش سالم بشه...
از این که وقت گذاشتید و شعر مرا خواندید و نکاتی را فرمودید نهایت سپاس گزاری را دارم...
استاد محمدی بزرگوار بمانید به مهر و مهربانی
شعرتان زیبا بود
نکاتی را عرض کنم
اولا سعی کنید شعرتان را به سمت تکنیک ببربد
شعر فقط جور کردن قافیه و وزن و ردیف نیست
عنصر خیال در شعر شما کم رنگ بود
در خصوص دکلمه هم عرض کنم
متن شعر با خوانش دکلمه متفاوت بود جاهایی
در ضمن در دکلمه خودتان باشید تقلید از دکلماتورهای دیگر مخاطب را بی اختیار یاد آنها می اندازد
قطعا و حتما با استعدادی که شما دارید به قله ی رفیع
موفقیت خواهید رسید
بمانید به مهر و بسرایید