سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        در شبی تیره و تار

        شعری از

        سینا عباسی

        از دفتر شعرناب نوع شعر نیمائی

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۶ آذر ۱۴۰۱ ۱۹:۲۳ شماره ثبت ۱۱۵۲۸۴
          بازدید : ۱۵۸   |    نظرات : ۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر سینا عباسی

        ابر آرام خزید
        غم به تعقیبش بود.
        پرده بر نقره‌ی پهناورِ مهتاب کشید،
        لکه‌ی خاطره‌ای خواب ز چشمم بربود
        آسمان بود,سیه بود ولی ماه نبود...
        ناگهان رعدی زد
        همه عالم غرید
        آسمان, بی‌مهتاب...
        چشم من دور از خواب.
        آسمان بر سر خاک
        سرد و تاریک چنان می‌بارید؛
        که نبود هیچ یکی نقطه‌ی بی‌آب دگر.
        همه, اینجا شد خیس... همه, آنجا شد تر.

        بغضِ خوش کرده مکان
        در پسِ پستوی گلو خورد ترک
        سرنوشت سیه‌ام راهیِ آغوش دَرَک
        بارش آب از چشم,
        نهرِ خوناب جگر...
        همه, اینجا شد خیس... همه, آنجا شد تر.

        حسرتی کهنه دلم را آزرد؛
        حفره‌ای تا به نهایت تاریک,
        قلبی آکنده ز اندوه مرا سخت فشرد.
        چشم من گشت چنان تیره و تار,
        سایه‌ی مرگ چنین چیره به تن...
        این همه غم یک سو, و در آن سویش من!
        لکه‌ی خاطره‌ای ذهن مرا سمت تو برد...
        قلب من مُرد, ولی عشق نمرد...!

        هر شبانگاه, مجال بازی خاطره هاست
        گرچه مهتابم نیست,
        یادش اما با ماست!
        و من هرصبح همان‌گاه
        که تاریکیِ طاقت‌کش شب را برسانم به سپیدیِ نه‌چندان دلِ‌من‌خواهِ سحر,
        بعد پیمودنِ یک دره‌ی ویرانگر و تاریک دگر,
        به خودم خواهم گفت:
        آه ای بغض ترک خورده‌ی من!
        آه ای قلب چروکیده و افسرده‌ی من!
        آسمان بود, ولی ماه نبود...
        مقصد راهِ سفر کرده‌ی ما جز به ته چاه نبود
        اری ای قلب سراسر شده از زخم رفو
        عشق هم بود, ولی سهم تو جز آه نبود
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۷ آذر ۱۴۰۱ ۲۲:۲۴
        درود بزرگوار
        خوش آهنگ و زیبا بود خندانک
        رحیم فخوری
        دوشنبه ۷ آذر ۱۴۰۱ ۱۵:۲۴
        درود ها جناب عباسی گرام
        خیلی طولانی نوشتید با مضمونی که گم شده است میان سطور و واژه های اضافی
        منتظر یک شعر منسجم وساختار گراینه البته با مضمونی شاعرانه از قلم توانای شما هستم⚘
        زهره دهقانی ( شادی)
        دوشنبه ۷ آذر ۱۴۰۱ ۲۰:۰۹
        "گر چه مهتابم نیست
        یادش اما با ماست"

        سلام و درود
        شعرتان را بارها خواندم و هر بار لذت بی نهایت بردم احساسات لطیف و دلنشین در مصراع ها موج میزد 💐💐💐

        بدرخشید
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        دوشنبه ۷ آذر ۱۴۰۱ ۲۱:۵۰
        درود بر شما خندانک
        محمد قلی پور
        چهارشنبه ۹ آذر ۱۴۰۱ ۲۱:۲۳
        بسیار لذت بردیم از طبع لطیف شما👏👏👏👏👏🌹🌹🌹🌹🌹
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        8