دوشنبه ۳ دی
|
دفاتر شعر بهاءالدین داودپور تخلص بامداد
آخرین اشعار ناب بهاءالدین داودپور تخلص بامداد
|
(کاکلی)
درسکوت شب خفته س
آشیان وخانه ای
تاقچه ای
نقش گلی زیبابه رویش
چندبالش
تختی وبقچه ای نان
گوشه ای قالیچه ای
رنگ ورویی ازحیامات وحیران رفته
چون راه راه وگل گلی
یک پرده ای
بادومیخ کوبیده گشته
هردودست برسردرپنجره ای
قاب عکسی ازقدیم
ازکودکی باموهای کاکلی
خط می کشدبرروزگاران خاطری
آن هم به میخ
آویزبه خشت وکاهگلی
درهجوم بادوحشی
می زندچون سنگ برتخته ودر
بی معطلی
پاشنه ی در
درددل.ناله ای ازحنجری
چونان که هست رزم آوری
درنبردی سخت وجانکاه
می خوردتیرازقفا
می چشداوروی سینه زخم وزهرخنجری
عنکبوتی تاربسته
گوشه گوشه می زندیک لنگری
درنبردمکروکینه
بی رمق نایی نداردبرگسست تاروپودی
درغروب غربت وغم
نیست شاید
حسی وحال وهوایی
ازغم ناآشنایی
سردی کاشانه گشته
خنده ی هرمحفلی
زندگی بربادرفته س
عمربربی حاصلی
یادعهدی .خاطری.ازخودبه دورانها
شاید
کشتی طوفان زده ی ناامید
قدخمید
کی رسدآخرخدایا
عاقبت برساحلی
باتقدیم درودهاوعرض ارادت بسیاربه حضورگرامی اهالی خوب وباصفای شعرناب
حقیر بهاالدین داودپور.بامداد
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
.
موفق باشید .