عوض کنی
میشد دوباره حال و هوامو عوض کنی
ناگفته های چون و چرامو عوض کنی
با کفر گوشه گوشه ی چشمان فتنه ات
عمق نگاه سمت خدامو عوض کنی
میشد برای اینکه بخوانم برای تو
آهنگ سوز و ساز نوامو عوض کنی
مثل پرنده ای که قفس را پریده است
در جستجوی پنجره جامو عوض کنی
من که به غیر شهر خیالت نمی روم
حتی اگر مسیر عصامو عوض کنی
تا جلد آب و دانه و سرسبزی تو ام
کاری نکن که بال رهامو عوض کنی
دستی بکش به زخمه تار شکسته ام
شاید که پرده های صدامو عوض کنی
باغ بهشت من سر همراهی تو بود
باید بهانه های دعامو عوض کنی
از جاده ای که سنگ درد نمی رسد
بهتر که خار رفته به پامو عوض کنی
ای نغمه ساز خاطره ها پیش من بمان
امشب مگر تو شور مقامو عوض کنی
حالا که سوز و ساز دلم را اثر نبود
بهتر که راه و رسم و مرامو عوض کنی
صد حرف تازه می زنی اما چه فایده
گفتی که رشته های کلامو عوض کنی
یا که دوباره مصرعی از نو بنا کنی
آیینه های صبح و سلامو عوض کنی
با جلوه های مشرقی شهر آفتاب
گلواژه های حسن ختامو عوض کنی
بسیار زیبا و دلنشین بود
موفق باشید