جمعه ۵ بهمن
|
دفاتر شعر مینا امیریان(خورشید)
آخرین اشعار ناب مینا امیریان(خورشید)
|
شب درطلسم تیرگی ها سردوخاموش است
ماه از مدار عقربی منحوس می تابد
من در خسوف لامپ های خانه بیدارم
شهری میان پلکهای بسته می خوابد
آه از سکوت کوچه های روبه رو پیداست
رازی میان سینه های خسته پنهان است
اما کسی هرگز از آن چیزی نمی گوید
چون شهر زیر سلطه ی شوم کلاغان است
این زندگی انطور میگفتند زیبا نیست
از سایه های پشت هر دیوار میترسد
فردا یکی از ما طلوعش را نمیبیند
با بهترین پیراهنش در گور میرقصد
از آفتاب روز های سرد بیزارم
من بر طلوع تیرگی ها چشم میبندم
روزی بجای گریه های گاه و بی گاهم
با جمجمه در مستطیلی ساده میخندم
سرگیجه میگیرم من از تکرار ساعت ها
میسوزم از خاکستر پروانه ها در تب
گاهی تمام زندگی را تار میبینم
قی میکنم این لحظه ها را در خودم هرشب
گویی جنینی در سرم هی مشت میکوبد
باید که از آشفتگی ها دست بردارم
باید خودم را در نقابی تازه اما نه...
من نفرتی دیرینه از آیینه ها دارم
از بچگی این ترس با من زندگی میکرد
شب ها یکی از پنجره گنجشک را میخورد
مادر دلش از من پر است و باز میگوید
ای کاش آل آن شب تورا هم باخودش میبرد
از آشپزخانه صدای جیغ می آید
یک سایه در حمام ما آواز میخواند
من مطمئنم جای جای خانه جن دارد
مادربزرگم حرف من را خوب میداند
من در خسوف لامپ های خانه بیدارم
یک پنجره این لحظه ها را قاب میگیرد
خون از دماغم بر تن دفتر که میپاشد
خودکار می افتد زمین و شعر میمیرد
خورشید_میم_الف
|
نقدها و نظرات
|
درود جناب عزیزیان گرانمهر...سپاس از بذل توجهتان | |
|
درود و سپاس از شما استاد بزرگوار | |
|
درود شاهزاده خانوم عزیز...مهرت مانا گلم | |
|
سلام به شما جناب آزادبخت گرامی...سپاسمند مهرتانم | |
|
درود مهربانوجان...زیبا نگاهید | |
|
درود و عرض ادب،سپاس از همراهی شما بزرگوار | |
|
درودها...عالی نگاهید..بیکران سپاس | |
|
مریم بانوی عزیز،درود و سپاس از شما...به همچنین | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
چهارپارهی زیباییست در فضای نومیدی👏🌺🌺