سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 5 آذر 1403
  • روز بسيج مستضعفين، تشكيل بسيج مستضعفين به فرمان حضرت امام خميني -ره-، 1358 هـ ش
24 جمادى الأولى 1446
    Monday 25 Nov 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      دوشنبه ۵ آذر

      مردی برای تمامِ فصول

      شعری از

      بهمن بیدقی

      از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

      ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۳ شهريور ۱۴۰۱ ۰۷:۵۱ شماره ثبت ۱۱۲۹۰۷
        بازدید : ۱۶۱   |    نظرات : ۱۲

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر بهمن بیدقی

      مردی برای تمامِ فصول
       
      با آسانسور،
      رفته بودم اداره ی سانسور
      آسانسور درحینِ بالا رفتن اتاق داشت
      ولی درحینِ پائین آمدن اتاق نداشت
      علاوه براینکه کتابم تبدیل به یک برگ شد ،
      منّت گذاشتند برسرم ،
      که باید به یُمنِ تایید آن یک برگ ،
      به یک ملت ، بدهم یک سور
       
      چه سور و ساتی ؟
      دوهزار برگ تبدیل شده بود به یک برگ
      نمیدانستم چیست ، دلیلِ آن سور
      آیا باید خوشحال میشدم بخاطرِآنهمه زور؟
       
      تشکری کردم و از پله ها آمدم پائین
      اگر تشکر نمیکردم ،
      به من برچسب میخورْد در ازای آنهمه خدمتِ آنان !!!
      هستم بعنوانِ آدمی بی منظور
       
      آنها چنان قیافه ی علی گلابی گرفته بودند که انگار،
      در دوجهان شده اند ، ناصر و منصور
       
      اما من ، سرم داشت گیج میرفت ، ازآنهمه آزادی
      از آنهمه آزادیِ بیان !!!
      آنهمه نوشته را فرستاده بودند جایی که ،
      عرب نِی انداخت
      چونکه باقیِ برگها آنجا نبود برای وصول
      راستی کجا سرنگونش کردند ،
      آنهمه لهجه ها و واژه های نابِ جسور؟
       
      ظاهراً آن یک برگ هم ،
      مجموعه ای بود زجمله های بی ارزش
      که هدف آنان را تأمین میکرد
      اسمش را گذاشته بودند :
      برداشتِ محصول
       
      اما من ، مانده بودم ازاین پس چه باید بکنم ؟
      درمیان اینهمه آزادی
      از خودم شرمم میشد ازانتخابِ اینهمه آزادی
      خجالت میکشدم از تاریخ ، از اینهمه قصور
       
      دست به دعا برداشتم ،
      به پیشگاهِ آن پاک و پاکیزه رسول :
      که آن ایده های پاک ات آقاجان ،
      میدانی به کجا رفت ؟
      یک گروه که همه افتخارشان شده ،
      لب دوختنِ فرخیِ یزدی
      یک گروه هم بی تفاوت و سوسول
      پس کجا رفت آنهمه مسلمانیِ جسور؟
       
      درمیانِ پایین آمدن از راه پله ی آن ۱۳ طبقه ،
      یکی ازآنان مثلِ جن پشتِ سرم ظاهر شد
      انگار آمده بود که باز، بازنگردم بالا
      انگار علوّ را دوست نداشتند و،
      عشقشان بود سقوط به اسفل السافلینِ خذول
      انگار داشت ، فکرم را میخوانْد آن فضول
      اما اینجایش را نخوانده بود که من ،
      توان نداشتم ننویسم
      همیشه می نوشتم و مینویسم
      اسم خودم را گذاشته بودم :
      " مردی برای تمامِ فصول "
       
      به چه قیمتی ؟
      حتی به قیمتِ اینکه عمرم شود ناسور
       
      صدای اذان آمد
      پائینِ پله ها یک نمازخانه بود
      اما برای نماز اولِ وقت ،
      جز یک معمم ، پرنده پَرنمیزند وهیچکس نبود
      باحال و روزی سانسورشده ،
      رفتم برای گرفتنِ وضو
      شاد بودم لااقل درمقابل نگاه خدا ،
      سعیِ خودم را کرده بودم برای حضور  
       
      بهمن بیدقی 1401/6/2
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      عباسعلی استکی(چشمه)
      شنبه ۵ شهريور ۱۴۰۱ ۰۸:۴۹
      درود استاد عزیز
      بسیار زیبا و مبین مشکلات جامعه بود
      موفق باشید خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      شنبه ۵ شهريور ۱۴۰۱ ۰۸:۵۴
      با سلام و عرض ارادت استاد گرانقدر
      سپاسگزارم از لطف و مهرتان
      مؤید باشید
      ارسال پاسخ
      حسین احسانی فر(منتظر لنگرودی)
      شنبه ۵ شهريور ۱۴۰۱ ۰۸:۳۹
      درود بر جناب بیدقی بزرگوار
      سبک آثارتان منحصر به فرد است.
      قلمتان را دوست دارم خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      شنبه ۵ شهريور ۱۴۰۱ ۰۸:۵۲
      با سلام و عرض ارادت آقای احسانی فر گرانقدر
      سپاسگزارم از لطف و مهرتان
      شاد باشید و سلامت
      ارسال پاسخ
      قربانعلی فتحی  (تختی)
      شنبه ۵ شهريور ۱۴۰۱ ۱۱:۲۳
      درود برشما جناب بیدقی

      بسیار جالب بود خندانک

      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      شنبه ۵ شهريور ۱۴۰۱ ۱۲:۴۸
      با سلام و عرض ارادت آقای فتحی گرانقدر
      سپاسگزارم از لطف و مهرتان
      شاد باشید و سلامت
      ارسال پاسخ
      محمد باقر انصاری دزفولی
      شنبه ۵ شهريور ۱۴۰۱ ۱۲:۳۸
      باعرض سلام
      از شعرهای بسیار زیبای شما
      لذت بیکرانی بردم
      استادبزرگوار
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      شنبه ۵ شهريور ۱۴۰۱ ۱۲:۴۹
      با سلام و عرض ارادت استاد گرانقدر
      سپاسگزارم از لطف و مهرتان
      شاد باشید و سلامت
      ارسال پاسخ
      آذر مهتدی
      يکشنبه ۶ شهريور ۱۴۰۱ ۱۱:۳۷
      درود جناب بیدقی گرامی
      بسیار عالی رنج بیداری را بیان فرمودید. جای تاسف که انتخابمان نتایج دهشتباری داشت .
      قلمتان پر جوهر کسی نمی تواند اندیشه را خشک کند
      مانا باشید
      خندانک خندانک خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      يکشنبه ۶ شهريور ۱۴۰۱ ۱۴:۵۶
      با سلام و عرض ادب هنرمند گرانقدر
      سپاسگزارم از لطف و مهرتان
      شاد باشید و سلامت
      ارسال پاسخ
      مجید فکری
      سه شنبه ۸ شهريور ۱۴۰۱ ۰۳:۱۸
      درود بر شما قلمتان سبز و پایدار خندانک خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      سه شنبه ۸ شهريور ۱۴۰۱ ۰۶:۵۳
      با سلام و عرض ادب آقای فکری گرانقدر
      سپاسگزارم از لطف و مهرتان
      شاد باشید و سلامت
      ارسال پاسخ
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      1