شینِ این شعر..

درود بزرگوار
بسیار زیبا و شورانگیز بود
موفق باشید

زیباست

درود بر شما

درود بر شما بزرگوار
نبض قلمتام سبز
موید باشید

سلام ودرود

بسیار زیبا و شیوا سرودید

احسن به شما

قلمتان نویسا

درود بر محمدجان حسنی عزیز
زیباست برادر.
آفرین بر شما

درودتان جناب حسنی عزیز
شور انگیز و زیبا
بمانید و بسرایید به مهر

درود جناب حسنی
بسیار زیبا بود
⚘⚘

سلام بر آقای حسنی ارجمند
یک نکته یا شاید دو نکته در این شعر به ذهنم می رسد یک اول اینکه از لحاظ ایقاع زبانی(جاری شدن و جریان یافتن شعر)از منظر توازن آوایی،تکرار صامت شین برجسته سازی خاصی را صورت داده بودید که انتظار داشتم این توازن واجی در طول شعر جاری باشد که نبود.مسئلۀ دوم که کمی سلیقه ای می شود بحث جای گزینی کلمات،حساسیت روی واژگان و انتخاب جایگاه مناسب برای آنان است. مثلاً چقدر زیبا می شد اگر به جای«روی شیشه ی خانه ها و مغازه ها»کلام را مختصر و هماهنگ با متن می نوشتی «روی شیشه ی شیروانی ها»یا «روی حباب های شیشه‌ای شهر» یا «خلوت شهر بی بوق ماشین‌ها»معمولاً شهرها از بوق ماشین ها خالی نیست و می‌شد برای انسجام و واقعی نمایی بگویی «خلوت شهر و تک و توک بوق ماشین‌ها»و مسئله نهایی رحم نکردن است بر آنچه که می توان حذف کرد است
مثلاً به نظر من
برقِ در چشم ها
شوقِ در سینه و گام ها
آرام، (همه)
در یک راستاست»
می توانست این گونه بیاید
«شرارۀ شوق
در چشم و سینه ها و گام ها
آرام همه در یک راستا»
و نیز در ادامه با تغییرات جزئی می‌توان زیبایی را بیشتر کرد
دست در دست(هم)
با قداستِ عهد
و دوست(ت) دارم (ها)
در گوش
(چه)مغمور و
شعور انگیز ! (نور شتابان مهتاب و چراغ‌ها).
ببخشید فقط امشب یک حس و حالی بود که چیزی بگوییم و قرعه به نام شما افتاد شاد و خوش و خرم باشید

سلام بزرگوار احسنت بر شما

سلام و عرض درود خدمت جناب حسنی مثال همیشه بسیار عالی

با سلام
بسیارعالی و زیباسرودی بود
درودشاعرواستاد بزرگوار

🍃🌼🍃 درود 🍃🌼🍃